مذاکرات به رنگ دیپلماتیک
تحرکات دیپلماتیک این روزهای عراق و مواضع وزیر امور خارجه این کشور نشان از آن دارد که بغداد پس از عبور از بحران سیاسی داخلی و پیدایش ثبات نسبی دوباره به دنبال از سرگیری تلاشهای خود برای احیای روابط تهران – ریاض است.
آنچه بیش از همه محل استناد برای دور جدید تلاشهای میانجیگرایانه بغداد با هدف احیای روابط تهران – ریاض است به گفتههای اخیر «فؤاد حسین» وزیر امور خارجه عراق بازمیگردد.
وزیر خارجه عراق که کشورش میانجیگری بین ایران و عربستان با هدف بهبود مناسبات دو کشور را عهدهدار است و چند ماهی است که از تغییر سطح مذاکرات از «امنیتی به دیپلماتیک» یعنی از سطح شورای عالی امنیت ملی به وزرای خارجه خبر داده بود در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در گفتوگو با «اسپوتنیک» گفت ممکن است دور جدید در سطح «افسران اطلاعاتی» باشد و ما امیدواریم که بعد از دور جدید، اوضاع تغییر کند. وی همچنین تاکید کرد که ایران و عربستان درباره «بسیاری از نکات» به توافق رسیدهاند.
فؤاد حسین در مصاحبه دیگری با شبکه کُردی «رووداو» گفته است که «ایران و عربستان تاکنون پنج دور مذاکرات در سطح اطلاعاتی و امنیتی برگزار کردهاند. من با دو طرف ایرانی و سعودی دیدار داشتم و تلاش میکنیم مذاکرات را به سطح وزرای خارجه برسانیم. تلاشهای ما ادامه دارد و باید ببینیم چه چیزی رخ میدهد.»
عوامل درونی و بیرونی چرخش ریاض به سمت تهران
از نگاه ناظران عوامل متعددی در چرخش عربستان سعودی به سمت ایران دخیل بود که این تغییر رویکرد می تواند برایند تغییرات معنادار درون حاکمیت قدرت پادشاهی سعودی و همچنین تحولات منطقه ای و بین المللی باشد.
الف. تحول در ساختار سیاسی پادشاهی عربستان
در میانه تلاشها و تحرکات فؤاد حسین برای از سرگیری روابط تهران – ریاض، پادشاه عربستان تغییراتی را در ساختار دولت این کشور ایجاد کرد؛ تغییراتی که بیش از هر چیز در راستای تقویت جایگاه و قدرت فرزندان او ارزیابی میشود.
در سالهای اخیر به دلیل بیماری و کهولت سن سلمان بنعبدالعزیز، عملا قدرت در اختیار محمد بنسلمان بوده است و وی رسما حاکم دوفاکتوی عربستان محسوب میشود و با احکام جدید جایگاه بنسلمان در ساختار قدرت عربستان سعودی محکمتر شد.
به گزارش العربیه، سلمان بنعبدالعزیز پادشاه عربستان، سهشنبه پنجم مهرماه ۱۴۰۱ با صدور فرمانی محمد بنسلمان، فرزند خود و ولیعهد این کشور را به ریاست شورای وزیران این کشور منصوب کرد.
بر اساس فرمان سلمان بنعبدالعزیز، همچنین خالد بنسلمان، فرزند دیگر او و برادر محمد بنسلمان به عنوان وزیر دفاع منصوب شده است.
پیش از این ریاست شورای وزیران عربستان بر عهده پادشاه این کشور بود که عالیترین مقام در هرم قدرت در عربستان سعودی محسوب میشود.
تا قبل از این دستور، محمد بنسلمان علاوه بر سمت ولیعهدی، وزیر دفاع این کشور نیز محسوب میشد که با تغییرات جدید، اکنون جای او را برادر کوچکترش گرفته است. خالد بنسلمان پیش از این معاون وزیر دفاع بود. در کنار این تغییرات یوسف بنمحمد البنیان، وزیر آموزش و پرورش عربستان خواهد شد.
در این بین اخبار و گزارشهای واصله از عربستان حکایت از آن دارد که سمت فیصل بنفرحان وزیر امور خارجه، عبدالعزیر بنسلمان وزیر انرژی، خالد بنعبدالعزیر الفلیح وزیر سرمایهگذاری، عبدالعزیز بنسعود بننایف بنعبدالعزیز وزیر کشور و محمد بنعبدالله الجدان وزیر امور دارایی در کابینه این کشور تغییر نکرده است.
البته در فرمان سهشنبه پادشاه سعودی این نکته نیز قید شده است که ملک سلمان کماکان در نشستهای کابینه که در آن شرکت میکند، ریاست را بر عهده خواهد داشت. ساعاتی پس از انتشار این فرمان، تلویزیون دولتی عربستان سعودی، ملک سلمان را در حال ریاست بر جلسه روز سهشنبه کابینه این کشور نشان داد.
سلمان بنعبدالعزیز ۸۶ ساله در سال ۲۰۱۵ به پادشاهی عربستان رسید. او در دو سال گذشته چندین بار در بیمارستان بستری شده است. از اینرو محمد بنسلمان از زمانی که در سال ۲۰۱۷ به ولیعهدی عربستان رسید، تلاشهای گستردهای را برای ایجاد تغییر در این کشور آغاز کرده است تا به افزایش وزنه سیاسی – اجتماعی او در عربستان کمک کند.
این نکته اگرچه در چارچوب تحولات داخلی عربستان قابل ارزیابی است اما بیشک تأثیرات خاص خود را بر سیاست خارجی این کشور هم خواهد داشت. از این منظر پروسه مذاکرات ایران و عربستان تحتالشعاع این تغییرات قرار خواهد گرفت؛ حال اینکه تأثیرات این پوستاندازی ساختاری در عربستان سعودی بر سرنوشت مذاکرات تهران – ریاض مثبت خواهد بود یا نه، در آینده مشخص خواهد شد.
ب. تحولات منطقه و بین الملل اثرگذار بر چرخش ریاض
حدود ۷ سال است که سعودیها در جنگ یمن درگیرند و نتوانستهاند آن را مدیریت کنند. میتوان ناکامی در یمن و خواست عربستان برای پایان این بحران را مهمترین عامل منطقهای دانست که «محمد بنسلمان» را به سمت مذاکره و عادیسازی روابط با تهران سوق داده است. سعودیها میخواهند از این جنگ فرسایشی و پرهزینه خلاص شوند اما بدون کمک ایران نمیتوانند.
بنابراین از نگاه ناظران، حملههای فزاینده جنبش انصارالله یمن به تاسیسات صنعت نفت و گاز عربستان و زیرساختهای این کشور در بنادر، فرودگاهها، مراکز تامین سوخت، خشم مردم عربستان را به دنبال داشته و آنها خواستار چرخش فوری و سیاسی به سوی ابزارهای دیپلماتیک هستند.
افزون بر آن، دست برتر تهران در سوریه و عراق، خروج آمریکا از منطقه، ورود صهیونیستها به برخی از کشورهای این پهنه جغرافیایی از دلایل مهم پیگیری توافق بین ایران و عربستان، از سوی سعودیها است.
در ارتباط با تحولات نظام بین الملل نیز موثرترین آن به جا به جایی قدرت در آمریکا برمی گردد. با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و اعمال فشار حداکثری بر ایران، سعودیها احساس کردند میتوانند ایران را مهار و اهرمهای قدرت منطقهایاش را کوتاه کنند تا به عنوان یک قدرت متعارف در منطقه مطرح شوند. راهبرد دنبالهروی سخت عربستان از آمریکا در دوره ترامپ نقش بسیار مهمی در افزایش سطح تنش با ایران داشت.
روی کار آمدن «بایدن» و قدرت گرفتن دموکراتها شرایط را از برخی جهات برای ریاض تغییر داد. تعلیق فروش تسلیحات به ریاض، به جریان انداختن پرونده قتل جمال خاشقچی، پرونده ۱۱ سپتامبر، قطع ارتباط مستقیم بایدن با محمد بنسلمان و کاهش حضور آمریکا در منطقه در تغییر ذهنیت مقامهای تصمیم گیرنده سعودی نسبت به مناسبات منطقهای خود در ماه های اخیر نقش مهمی داشته است.
حتی سفر اخیر بایدن برای نخستین بار به عربستان بیش از اینکه با هدف ترمیم مناسبات واشنگتن و ریاض انجام گیرد، در راستای منافع آمریکا و حل بحران انرژی صورت گرفته بود.
بنابراین عربستان سعودی که بهصورت آشکار سیاستهای خود را بر مبنای فشار حداکثری ترامپ تنظیم کرده بود، حال فهمیده که سیاست این کشور در محدود کردن ایران شکست خورده و نمی تواند روی کاخ سفید در این خصوص حساب باز کند.
بنابراین مجموعه ای از تحولات درونی و بیرونی بسترساز تمایل سعودی ها برای عادی سازی مناسبات با تهران شده است و امکان اینکه در مذاکرات آتی، گفت وگوها از جنبه امنیتی خارج شده و رنگ دیپلماتیک به خود گرفته و با سرعت دنبال شود، دور از ذهن نیست.