الزامات پس از آتش بس

1- فاجعه ای اسفناک و بس تراژیک در منظر جهانیان به وقوع پیوست؛ رئیس دولت موثرترین عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد با لگد مال کردن قوانین، مقررات و عرف بین الملل، تاسیسات صلح آمیز و تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای یک دولت صلح طلب و متمدن را شبانه با 125 جنگنده و با استفاده از بمب های 13 هزار و 600 کیلویی مورد هجوم نظامی وحشیانه قرار داد و اقدامات جنایتکارانه خود را مشابه فروریختن بمب های اتمی بر دو کلانشهر ژاپن در جریان جنگ جهانی دوم، ضروری و با نهایت تاسف با خود شیفتگی غیر قابل وصفی، اقدامات ضد صلح و امنیت جهانی اش را صلح طلبانه دانست!! براستی که زنگ خطر فروپاشی سازمان پرطمطراق ملل متحد به صدا درآمده است؛ 2- ریشه اصلی مناقشات و منازعات تقریبا دائمی در خاورمیانه در نزدیک به هشت دهه اخیر، حمایت جنون آمیز آمریکا از رژیم جنایت پیشه اسرائیل بوده است؛ 3 – شهادت مظلومانه فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از جوانی، عمرشان سراسر فداکاری و جانفشانی در راه صیانت از استقلال و امنیت ایران عزیز سپری شده و دانشمندان گرانمایه و گرانقدر کشورمان از سوی رژیم شرور و تروریست اسرائیل، در نزد اهل معرفت، جانسوز است؛ عزیزانی که هرکدام، یک دنیا ارزشمند بودند و فقدانشان اندوهی بس بزرگ و طاقت فرساست؛ روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد؛ 4 – نبرد جوانمردانه و قهرمانانه نیروهای مسلح در مصاف با دو قدرت اتمی و وادار کردن آن ها به آتش بس در جنگ 12 روزه تحمیلی، در تاریخ این ملک و ملت جاودانه شد؛ سلام و درود فراوان بر همه آن ها؛ 5 – همبستگی ملی در برابر متجاوزان به این سرزمین، حماسه ای شکوهمند و شگفت آور رقم زد و سرمایه ای ملی شد تا اهریمنان بدانند، سرزمین شیران، جولانگاه کفتاران و شغالان نیست؛ لازم است، این سرمایه ملی با پذیرش و تضمین حقوق برابر آحاد ایرانیان قدر دانسته شود؛ 6 – پس از انقلاب اسلامی، آمریکا ( ابرقدرت بلامنازع جهان) به علت از دست رفتن پایگاه و منافع اش، ایران را با قطع روابط دیپلماتیک، اعمال تحریم های اقتصادی و در برخی مواقع، اقدامات خصمانه نظامی، تحت فشارهای شدید سیاسی قرار داده است! واضح است، سلطه اقتصادی و سیاسی ابرقدرت آمریکا بر جهان، فراگیر است تا حدی که تحریم های حداکثری این کشور، هر دولت و ملتی را دیر یا زود به بن بست می کشاند! در دهه های اخیر، خردمندان بارها هشدار داده اند، خارج کردن روابط از حالت خصمانه، ضرورتی غیرقابل انکار در راستای تامین منافع و امنیت ملی است؛ در دوره کلینتون، اوباما و بایدن، امکان عادی شدن روابط وجود داشت، اما این فرصت ها پی در پی از بین رفتند؛ حتی کشورهای نسبتا رقیب آمریکا، مانند چین و روسیه، هیچ زمان روابط دیپلماتیک و اقتصادی شان را با آمریکا به طور کامل قطع نکرده اند. آمریکا به ویژه در دوره جرج بوش پسر و ترامپ، برای ایران، بس خطرناک بوده است. در دوره جرج بوش پسر و دور اول ریاست جمهوری ترامپ، بحران های ناشی از روابط خصمانه، درمجموع، مدیریت شد و اما همزمان با انتخاب مجدد ترامپ به ریاست جمهوری، کارشناسان، تردید نداشتند که این بار، دوره بهانه گیری و انتقام جویی اوست! ترامپ با قلدری بی شرمانه، ایران را بر سر دوراهی یا جنگ یا تسلیم قرار داد و درخواست هایش برای مذاکره، سراسر فریب، دروغ و نیرنگ بود! پس لازم بود، بهانه ها با مذاکره یا بدون مذاکره، مرتفع می شدند؛ چگونه؟ با رقیق کردن محموله اورانیوم 60 درصدی به 3/67 و فروش آن در بازارهای جهانی، مطابق برجام؛ هم بهانه های ترامپ و نتانیاهو برای جنگ افروزی سلب می شد و هم فرصت فعال کردن اسنپ بک از سه کشور اروپایی عضو برجام. برجام با همه کاستی هایش، راهکاری بود برای لغو قطعنامه های ضدایرانی شورای امنیت؛ اگر تا پایان دوره برجام از غنی سازی بیش از 3/67 درصد خودداری می شد، زیان های غیرقابل جبرانی بر کشور تحمیل نمی شد. اگر چه هر شش قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت، تحت فشارهای سیاسی و امتیاز دهی های اقتصادی آمریکا به اعضای این شورا، تصویب شدند! برجام هم تحمیلی بود، زیرا ایران را فراتر از قوانین و مقررات بین المللی به سخت ترین نظارت ها و بازرسی ها واداشت! برای کشورهای عضو NPT، درصد غنی سازی اورانیوم، محدودیت و ممنوعیت قانونی ندارد؛ تنها ممنوعیت، انحراف به سمت ساخت سلاح است. مسئله پیچیده ای نیست که فهم آن، سخت باشد؛ سلطه اقتصادی و سیاسی آمریکا بر اکثر قریب به اتفاق کشورها و نیز برسازمان ها و نهادهای بین المللی، واقعیت است، اگر چه بس تلخ است! تاریخ آمریکا حاکی است، اگرسلطه طلبی های سیاسی و اقتصادی این کشور، بدون جنگ و خونریزی به نتیجه مورد نظر منجر نشود از توسل به اقدامات نظامی وحشیانه شرم، حیا و ابایی ندارد! همه آنچه علیه ملت صلح طلب ایران با همدستی دو جنایت پیشه بدنام – ترامپ و نتانیاهو – صورت گرفت در این چارچوب قابل فهم است؛
7 – لازم است، منفعت قابل توجه برجام که لغو قطعنامه های شورای امنیت است، حاصل شود و قطعنامه ها در روندی قانونی لغو شوند؛ پیامدهای فاجعه بار عدم لغو قطعنامه ها، نباید دست کم گرفته شود؛ 8 – تعامل حداکثری در دستور کار قرار گیرد؛ از هر نوع تقابل با سازمان ها و نهادهای بین المللی با هدف مدیریت بحران و کاهش تنش، خودداری شود تا حمایت حداکثری در گستره جهانی و در راستای حق طلبی ایرانیان جلب شود و نیز بهانه جنگ افروزی مجدد از جنگ افروزان سلب شود؛ 9 – نقص های امور آفندی و پدافندی در اسرع وقت مرتفع شوند؛ 10- شبکه نفوذ خائنان و وطن فروشان، شناسایی و با قاطعیت منهدم شود؛ 11- اقدامات حقوقی برای محاکمه ترامپ و نتانیاهو به اتهام نقض صلح و امنیت جهانی، ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت و وادار کردن آمریکا و اسرائیل به پرداخت خسارت های جنگ تحمیلی با استفاده از کارشناسان و حقوق دانان خبره، نزد مجامع بین المللی با جدیت و قاطعیت پیگیری شود؛ 12- خسارت های هموطنان آسیب دیده از جنگ تحمیلی، مستند سازی و ارزیابی شوند و دلجویی و جبران خسارت ها، بدون درنگ صورت پذیرد.
محمد نادری



