وقتی آموزش‌های حوزه والدگری نتیجه معکوس می‌دهد

علی سلیمی: امروزه بازار کارگاه‌های والدگری، کتاب‌های تربیت فرزند، دوره‌های مهارت‌آموزی والدین برای مدیریت رفتار فرزند، پادکست‌ها، صفحات اینستاگرامی آموزش والدین و محصولاتی مشابه حسابی داغ است.
نسل جدیدتر والدین که از تحصیلات نسبی برخوردار هستند نسبت به نقایص شیوه‌های سنتی فرزندپروری آگاه‌تر شده‌اند و تمایل دارند با تکیه به علم و پژوهش‌های این حوزه آنها را رفع کنند تا فرزندان آنها مشکلات رفتاری و هیجانی کمتری را تجربه کنند. این نیاز لزوم فعالیت روانشناس‌ها و متخصصان حوزه تربیت فرزند را بیش از قبل کرده است. تا اینجا همه چیز خوب به نظر می‌رسد و توجه بیشتر به رویکردهای علمی توسط والدین جای تحسین و ستایش دارد.
اما این پدیده آسیب‌هایی با خود به همراه دارد که ممکن است باعث شود این تلاش‌ها نتیجه کاملا عکس داشته باشند. یکی از این آسیب‌ها افزایش احساس خود سرزنش‌گری در والدین است. خودسرزنشگری به معنای مجموعه‌ای از افکارخودآیند و منفی است که باعث می‌شود افراد دائما عملکرد خودشان را زیر سوال ببرند، مدام در حال ایراد گرفتن از خود باشند و در هر موقعیتی خود را سرزنش کنند. این افکار حتی در موارد شدید منجر به نشخوار فکری شده و افراد به اجبار بخش زیادی از وقت خود را به تحلیل اتفاقاتی که افتاده است، اختصاص می‌دهند.

والدین نسبت به خودسرزنشگری چگونه واکنش نشان می‌دهند
والدین به عنوان چهره مهم دلبستگی که ارتباطات اولیه نوزاد با دیگران و دنیا بسیار تحت تاثیر آنهاست، نقش بسیار مهمی در تربیت فرزند خود دارند و بسیاری از اوقات اختلالات روانی فرزندان حاصل نحوه رفتار والدین می‌باشد. به عنوان یک مثال مشهود و ملموس، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که کنترل‌‎گری بیش از حد والدین می‌تواند باعث اختلالات اضطرابی و وسواسی در کودکان شود. قصد ندارم این پژوهش‌ها را زیر سوال ببرم زیرا بسیار متقن به نظر می‌رسند و آگاهی والدین از اینکه رفتارهای آنها چه تاثیری روی فرزندان‌شان می‌گذارد می‌تواند مفید باشد اما آسیبی که از آن صحبت شد اینجا ایجاد می‌شود که والدین گاهی اوقات از این آگاهی‌ها دچار احساس خودسرزنش‌گری شدیدی می‌شوند. اینگونه آگاهی از تاثیر رفتارهایشان روی کودکان نه تنها به بهبود ارتباط با آنها کمکی نمی‌کند بلکه باعث دو نوع متفاوت از رفتار می‌شود که هر دو آنها مضر می‌باشند و ریشه آنها در حس خودسرزنش‌گری والد است.
۱- تجربه خشم و رفتارهای پرخاشگرایانه: والدین ممکن است نسبت به خودسرزنشگری به شکل ناسازگارانه‌ای هیجان خشم را تجربه کنند. خشم از اینکه تلاش‌ها، فداکاری‌ها و سختی‌های آنها در تربیت فرزندان نادیده گرفته شده و تنها مقصر شرایط فرزند قلمداد می‌شوند. به عنوان مثال جملاتی از این جنس را مطرح می‌کنند:«عمر و جوونی ایم رو ریختم به پای شما، حالا جوابم اینه!؟»، «صبح تا شب جون کندم که شما در آسایش باشید حالا اینطور به من میگید».
۲- تلاش افراطی برای جبران: این رفتار نیز به همان اندازه خشم می‌تواند برای تربیت کودک مضر باشد به این صورت که والد وقتی حس می‌کند باعث آسیب‌های روانی در فرزند خود شده و حس خودسرزنشگری در او شدت می‌گیرد به شکل افراطی شروع می‌کند به تلاش برای جبران آسیب‌هایی که حس می‌کند به فرزند خود وارده کره است. به این صورت که سعی می‌کند تمام خواسته‌های فرزند را هرچقدر هم که عجیب و سخت باشند برآورده کند که با این کار عملا ظرفیت‌های فرزند برای کنار آمدن با دنیای واقعی که پر از ناکامی است را محدود می‌کند. البته ذکر این نکته در اینجا حائز اهمیت است که برخی از والدین به علت تاریخچه مشکلات فردی مستعد حس خودسرزنشگری هستند و شاید ارتباطی با افزایش اطلاعات و آگاهی در حوزه والدگری نداشته باشد.
منظور از این صحبت‌ها این نیست که والدین نقشی در مشکلات هیجانی و رفتاری فرزند خود ندارند، منظور و مسئله این است که احساس خودسرزنشگری کمکی به والدین برای ارتباط بهتر فرزندان نخواهد کرد و صرفا احساس ناتوانی در آنها تشدید خواهد شد، در واقع چیزی که والدین برای والدگری باکیفیت به آن نیاز دارند خود-شفقتی است. خودشفقتی به معنای مهربانی با خود، مراقبت و درک خویشتن است که نقطه مقابل خودسرزنشگری است. خودشفقتی با احساس کارآمدی بیشتر ارتباط دارد و والدین نیاز دارند که آنها را آموزش ببینند. خودشفقتی شامل برخورد کردن با خودتان به همان روش حمایتی است که با یک دوست عزیز در زمان سختی و مشقت برخورد می‌کنید. تمرین و آموزش‌های مفصلی برای افزایش احساس خودشفقتی در والدین وجود دارد که یکی از آنها در زیر آورده شده است.

تمرین خودشفقت‌ورزی
هدف از این تمرین این است که به شما کمک کند افکار و احساساتتان را روی پذیرا بودن، حمایت کردن و توجه داشتن به خود معطوف کنید.
_ رویداد یا موقعیتی را در ارتباط با فرزندتان توصیف کنید که اخیرا در شما حالتی از آشفتگی و خودسرزنشی ایجاد کرده است.
_ حال یک نامه یک بندی در رابطه با موقعیت اخیر به خودتان بنویسید. باید این نامه از نگاه فردی بامحبت یا رفیقی شفیق به خودتان باشد. برای آغاز نوشتن نامه، سعی کنید بخشی از شما که می تواند مهربان بوده و دیگران را درک کند را احساس کنید. سپس از نگاه همان رفیق شفیق ببینید او چه توصیه ای برای شما دارد. از نیازهایتان را در نامه بنویسید. می توانید این گونه آغاز کنید.
من احساس آشفتگی می کنم، انگار ……
ضمنا، نیاز است والدین به این موضوع آگاه باشند که هر چند نقش آنها در تربیت فرزند بزرگ و غیرقابل انکار است اما پژوهش‌ها نشان می‌دهد که ژنتیک نیز ممکن است به همان اندازه در رفتارهای فرزندان موثر باشد و اتفاقا خیلی از اوقات این خلق و خوی ژنتیکی فرزند است که سبک خاصی از تعامل را در والد برانگیخته می‌کند و به علاوه والدین و ژنتیک؛ محیط اجتماعی، وقایع تاریخی و شرایط فیزیولوژیک نیز در مشکلات فرزندان می‌توانند موثر باشند.
به طور کلی هدف از این گزارش نه برداشتن مسئولیت فرزندان از روی دوش والدین نه گذاشتن تمام این مسئولیت روی دوش آنهاست. هدف این است که توجه کنید افزایش احساس خودسرزنشگری باعث فرزندپروری باکیفیت نخواهد شد.
بیشتر بخوانید: شش توصیه مهم برای افرادی که والدین‌شان بیماری روانی دارند
منبع: مربی‌گری در درمان هیجان مدار، گرینبرگ، مترجم؛ آرش رمضانی

منبع: ایسنا

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا