ضرورت مقابله با جریان یکسویه اطلاعات
آنها از این طریق اختلافهای سیاسی، فرهنگی ونظامی را در جهان ترویج میکنند، اختلافهایی که بیوقفه هزینههای تسلیحاتی را برای کشورهای حوزه آسیا و حتی اقیانوسیه افزایش میدهد و از سوی اتحادهایی استراتژیک با نهادهایی مانند ناتو، آکوس و اتحادیۀ اروپا حمایت میشوند و حتی جان میلیون ها نفر حتی از شهروندان غربی را فدا می کنند تا به اهداف اقتصادی و نظامی خود برسند.
از آنجایی که یکی از اهداف تشکیل سازمان خبرگزاری های آسیا و اقیانوسیه (اوآنا) ایجاد تعادل در برابر جریان یکسویه اطلاعات به ویژه از سوی رسانه های مطرح غربی است، باید دید که کشورهای عضو این ائتلاف خبری برای رسیدن به این هدف دیرینه چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنند.
همه به خوبی می دانیم که در دنیای معاصر رسانه ابزاری است که با وجود گستردگی کشورها، به طور هدفمند و با سرعتی بی سابقه بین میلیاردها انسان ارتباط برقرار می کند، با ورود بدون اجازه به خانه مردم، ذهن و افکار آنها را در جهت اقناع افکار مورد نظر احاطه می کنند. بی اختیار افکار خود را تزریق می کنند و دیدگاه های دیگران نسبت به آنچه را که خود می خواهد، تغییر می دهند.
در این میان باید دید این رسانه ها عمدتا غربی بیشتر چه هدفی را در شرق جهان پیگیری می کنند، آیا جز این است که در پی تقویت جبهه جنگ نرم به نفع جنگ های نظامی صاحبان پول و تسلیحات در جهان هستند.
برای مثال، میتوان به درخواست اخیر وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) از ۸ شرکت بزرگ تولید تسلیحات نظامی برای افزایش تولید و صدور تسلیحات برای جنگ اوکراین یا فعالیتهای مستقیم ارتش آمریکا در آموزش و آماده سازی ارتش اوکراین اشاره کرد.
تاکنون به خوبی شاهد بودیم که دستگاههای گوناگون و رسانه ای و تبلیغاتی غرب از هنگام شروع جنگ در اوکراین که خود زمینه های آن را فراهم کرده اند، بدون وقفه و به منظور ترسیم رویدادها به صورت ادعایی جنگی میان ” غرب و شرق ” و مبارزۀ غرب در راه “دفاع از دموکراسی” از یک سو و حملۀ “شرق ” به “دموکراسی و حقوق مردم” از سوی دیگر، تلاشی همه جانبه را در هجمه به شرق آغاز کرده اند.
هدف آشکار این تبلیغات القای این نظر انحرافی و فریبکارانه بود که گویا در یک طرف این جنگ به قول خودشان نیروهای “ضد دمکراتیک” و در طرف دیگر آن نیروهای “آزادیخواه” یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا، و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) قرار دارند.
در حالی که در این کارزار گستردهٔ تبلیغاتی غرب هیچ سخنی از این حقیقت نمیرود که کارتلهای نفتی و مجتمعهای اسلحه سازی و نظامی برندههای اصلی این فاجعه و یا دیگر فجایع انسانیاند، ولو اینکه در این بین میلیون ها بی گناه هم قربانی شوند.
در این کارزار آگاهانهٔ امپریالیسم خبری این واقعیت پنهان نگه داشته میشود که استراتژی ناتو بر این پایه قرار دارد که اوکراین هر چه بیشتر با تسلیحات جنگی مجهز شود و ادامهٔ این خونریزی و “جنگ بیپایان” تضمین شود، همانگونه که غربی ها به بحران آفرینی در شرق آسیا (چین تایپه)، در دریای جنوبی چین، در افغانستان و یا حتی به اعمال تحریم های اقتصادی علیه ملل منطقه از جمله ایران، چین، روسیه، سوریه پرداخته و می پردازند.
مدعیان دمکراسی امروزه تنها اخبار یکطرفه را به خورد افکار عمومی جهان میدهند. آنان در چنین فضایی از عملکرد نیروهای فاشیست، از کارنامه جنایتهای بزرگ امپریالیسم و ناتو در دهه های اخیر، از بیاعتنایی آنها به قوانین بینالمللی و از جمله منشور سازمان ملل متحد در تجاوز و هجومهای خودسرانه و خونین به یوگسلاوی، از جنایت نزدیک به ۸ دهه رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین، از کشتار صدها هزار انسان بیگناه در بمباران سراسری شهرهای عراق که دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت آمریکا آن را عملیات ” شوک و ارعاب” خوانده بود و دیگر نمونههای جنایتها و اقدامهای ضدبشری امپریالیستها در سراسر جهان سخنی به میان نمی رود ولی در مقابل برای هر اقدام کوچکی علیه خود جریان خبری بزرگی را به راه می اندازند.
این رسانه ها حتی در اخبار و برنامه های خبری خود به اهداف آمریکا برای اختلاف افکنی در کشورهای شرق آسیا به ویژه در شبه جزیره کره، اختلاف افکنی در کشورهای حوزه دریای چین جنوبی، از تجاوز نظامی در افغانستان و اشغال آن، از بهراه انداختن جنگ داخلی در سوریه و حملههای نظامی به اصطلاح “محدود” به سومالی و لیبی و حمایت از سیاستهای نژادپرستانه و جنایتآمیز رژیم صهیونیستی اشاره نمی کنند.
حتی در گزارشهای خبری و تحلیلی رسانههای غربی سخنی از این واقعیت مهم نیست که آمریکا و ناتو با براه انداختن ” جنگ سرد جدید ” موفق شدهاند از طریق ایجاد تنشهای مدیریت شده، جنگ گرم نیابتی را در اروپای شرقی به راه اندازند که قربانیان آن در درجهٔ اوّل مردم آن منطقهاند و میتواند عواقبی فاجعهبار برای جهان داشته باشد، صرفا برای آنکه اهداف اقتصادی و نظامی تولیدکنندگان تسلیحات و جنگ افروزان را تامین کنند.
پس به خوبی می دانیم که منافع اقتصادی و اهداف نظامی و امنیتی صاحبان منافع با این جنگ افروزی ها در شرق تامین و تضمین می شود و رسانه های غربی نیز همچنان به حمایت های نرم از این جنگ ها ادامه می دهند، اما همانگونه که نویسنده آمریکایی “تام ادکینز” اشاره می کند، پس از بمب، هواپیماهای جنگی، تانک و سایر تجهیزات جنگی، دومین سلاح خطرناک خود رسانه ها هستند. چون کشورهای سلطه گر با کمک همین رسانه ها تحت شعارهای دروغین «دمکراسی»، «آزادی بیان» و «حقوق بشر» برای به بردگی کشیدن ملت ها اقدام کرده و می کنند.
مثلا آمریکا برای اولین بار در سال ۱۹۹۱ یک شبکه تلویزیونی به نام CNN تاسیس کرد و قبل از حمله به کشورهای خلیج فارس از ماهواره ها برای پخش اخبار فیلتر شده بر اساس سیاست آنها از جنگ عراق پخش کرد.
همانگونه که “اریک مارگوس” نویسنده آمریکایی بعدها در مقاله ای در ۲۱ اکتبر ۲۰۰۱ در مورد حمله نیروهای ناتو تحت امر آمریکا به افغانستان نوشت:”واشنگتن خواهان موفقیت اجرای دوباره عملیات رسانهای عراق در افغانستان است، زیرا هنوز مردم آمریکا نمی دانند که چه تعداد افراد غیرنظامی در عراق کشته شدند. “
به همین دلیل هم بود نیروهای پیمان ناتو تا پایان اشغال ۲۰ ساله افغانستان و با هزینه میلیاردها دلار، همین سیاست مدیریت رسانه ای را دنبال کردند و ۳۰ شبکه تلویزیونی، ۱۵۰ ایستگاه رادیویی و صدها رسانه مکتوب دیگر را فعال کردند.
علاوه بر این، همین رسانهها با مهارت خاصی سعی در سرپوش گذاشتن بر ظلمها و جنایتهای مهاجمان داشتند، نام خشونت را بر مقاومت مستمر در برابر متجاوزان نهادند، روحیه جهادی را در بین مردم تضعیف کردند و به گسترش فحاشی و فحشا پرداختند.
باید در نظر داشت که رسانه های غربی با برخی سیاست های القایی خود در دنیای معاصر بیشترین تاثیر را در تغییر افکار عمومی جهان به نفع سیاست خاص کشورهای استعماری دارند و در این میان نباید فراموش شود که کشورهای شرقی نیز از همین ابزارهای رسانه ای برخوردارند، فقط باید با توسعه سبک های خبری و گزارش نویسی و توسعه فناوری های ارتباطی و حتی از طریق راه اندازی ائتلاف های خبری همچون اوآنا با هم همکاری هم سیاست غربی ها علیه شرق را خنثی کنند.
راه اندازی جنگ سیاسی و نظامی در اوکراین و یا دامن زدن به جنگ اقتصادی و نظامی میان آمریکا و چین نمونه ای از اقدامات غرب علیه شرق است، حتی در سال های اخیر شاهد یک “جنگ رسانه ای” همه جانبه علیه ملت ایران نیز بوده ایم، آنها نه تنها جنگ هشت ساله عراق علیه ایران را توجیه کردند، بلکه از تحریم های ظالمانه چندین ساله غرب به سرکردگی آمریکا علیه ملت ایران دفاع کردند و امروزه صدها شبکه و رسانه خبری علیه محور مقاومت در برابر غرب و علیه جهان اسلام سرگرم تولید محتوا هستند؛ در چنین شرایطی باید ببینیم نقشی که سازمان های خبری نظیر اوآنا می توانند برای خنثی سازی توطئه ها مشابه ایفا نمایند؛ چیست؟
در هر حال این روند یک سویه جریان اطلاعات غرب علیه شرق به ضرر کشورهای آسیایی و حتی اقیانوسیه است، اما از آنجایی که یکی از اهداف تشکیل اوآنا ایجاد تعادل در برابر جریان یکسویه اطلاعات بوده است، این سازمان باید بررسی کند که برای رسیدن به این هدف مورد نظر و دیرینه خود چه راهکارهایی را پیشنهاد و به ویژه آنها را عملی کند.
پس تحولات اخیر در سطح جهان به ویژه در آسیا اقتضا می کند که رسانه های خبری آسیا و اقیانوسیه به ویژه در قالب ائتلاف های خبری همچون اوآنا از ظرفیت های مهم خود برای مقابله و مصاف خبری با اخبار فیک و جعلی غرب علیه شرق استفاده کند.
چون این ائتلاف خبری از همان ابتدا در سال ۱۹۶۱ که به ابتکار سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (یونسکو) برای ایجاد تعادل در برابر جریان یک سویه اطلاعات در منطقه آسیا و اقیانوسیه به وجود آمد، خود تلاشی در جهت ایجاد تعادل و جلوگیری از رویههای یک سویه در عرصه رسانهای و خبری بود. با این حال به نظر میرسد تبدیل آن به سازمانی کارآمد، نیازمند تعیین دستور کار جدید مبتنی بر روندها و رویکردهای نوین رسانهای است.
این سازمان به عنوان تشکلی هدفمند و مستقل نه تنها به عنوان ائتلافی با دستورکارهای نامحدود بلکه به عنوان سازمانی تحول گرا میتواند به عنوان روزنهای تعیین کننده در عرصه ارتباطات و عصر اطلاعات باشد و تقویت کننده جریان چند سویه اطلاعات به نفع شرق باشد.
«اوآنا» (OANA) نام اختصاری و مخفف The Organization of Asia-Pacific News Agencies است در ۲۲ دسامبر سال ۱۹۶۱ میلادی (۱ دی ۱۳۴۰) با هدف تسهیل اطلاع رسانی میان کشورهای این منطقه با حمایت سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) تاسیس شد.
هجدهمین مجمع عمومی اوآنا قرار است فردا دوشنبه ۲ آبان ماه در تهران با حضور هیات هایی از ۴۳ خبرگزاری از ۳۵ کشور عضو این سازمان برگزار شود.