روایتی از یک خبر| حکایت «باغ و جنگل» بورل، سندروم خودشیفتگی اروپایی

«اروپا مانند باغ می‌ماند و سایر کشورهای جهان مانند جنگل است و جنگلی‌های وحشی به باغ های زیبا حمله می‌کنند. جنگل رشد بالایی دارد و دیوار نمی‌تواند از باغ محافظت کند پس باغداران باید به سراغ جنگل بروند».

به گزارش صدای جامعه، آنچه خواندیم اظهارات جنجالی «جوسپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مراسم افتتاحیه دانشگاهی در بلژیک است که بیش از هر چیز ایده استثناگرایی اروپایی، تحریک و دامن زدن به احساس اروپامحوری، خودبرتربینی و حتی نژادپرستی اروپایی و تحقیر ملت‌ها را به ذهن متبادر می‌کند.  

پیشینه

خودبرتربینی و برتری‌جویی، ایده استثنایی بودن مفاهیمی است که با در نظر گرفتن سابقه تاریخی غیر قابل انکار کشورها، تفسیر گزافی از اظهارنظر اخیر این دیپلمات اسپانیایی نیست. اینکه اروپا نسبت به سایر ملل ویژگی‌هایی خاص دارد و ماموریت ویژه‌ای برای تغییر و تحولات در دنیا دارد و منشا این تمایز و برتری، تاریخ، جغرافیا، خصوصیات فرهنگی و نهادهای خاص سیاسی- اقتصادی و اجتماعی این منطقه است، تصوری است که اروپایی‌ها در طول تاریخ مدعی آن بوده و سعی کرده‌اند تا به سایر جهان نیز تفهیم کرده و بقبولانند؛ چنان که آمریکا پس از پیروزی در جنگ سرد و به منظور تحمیل هژمونی خود بر جهان، این راهبرد را به کار بسته است.

پایان جنگ جهانی دوم که نزدیک به ۸۰ سال از آن می‌گذرد، خاتمه برتری کشورهای اروپایی در نظام بین‌المللی بود، نظامی که کم‌وبیش بر مبنای توازن قوا میان کشورهای اروپایی و تقسیم دنیا به حوزه نفوذ میان خودشان، برپا شده بود.  

استعمار به عنوان پدیده‌ای سیاسی، اقتصادی نیز با ظهور کشورهای قدرتمند اروپایی (انگلیس، فرانسه، پرتغال، اسپانیا و …) با پرونده تاریخی قاره سبز عجین شده است. انگیزه‌های توسعه طلبانه استعمارگران اروپایی برای بهره‌کشی از سرزمین‌ها و جوامع دیگر تا جایی پیش رفت که با به جا گذاشتن پیامدهای منفی عمیق در این مناطق، موجب عقب‌ماندگی آن‌ها در عرصه‌های مختلف شد. در کنار زمینه‌های مختلف ظهور و گسترش استعمار، برخی از نظریه پردازان، استعمار را پدیده‌ای نژادی تلقی می‌کنند و معتقدند مردمان سفیدپوست (اروپائیان) ذاتا از مردم نژادهای دیگر برترند و وظیفه دارند به منظور اصلاح و متمدن کردن مردمان نژادهای دیگر بر آنان حکومت کنند.

اهمیت موضوع

لفاظی جوسپ بورل مبنی بر توصیف اروپا به عنوان باغ با سازماندهی دقیق‌تر، قانونمندی، حاصلخیزی و یا ضرورت مراقبت، وصف جهان غیر اروپایی به جنگل در مقام بی‌قانونی و هرج‌ومرج و لزوم محافظت باغ از جنگل، سه عنصری است که جای بررسی دارد.  

لزوم محافظت از باغ در برابر جنگل، گذشته از نسبت دادن باغ به اروپا و ارائه تصویر جنگلی پر هرج‌ومرج و خطرناک به سایر مناطق جهان، بر احساسات اروپا محوری و برتری نژادی شهروندان این قاره تاکید می‌کند. اینکه شهروندان اروپایی از چنان جایگاه و منزلت و شایستگی برخوردارند که نه تنها سایر نقاط جهان از آن‌ها بی بهره‌اند بلکه باید کنترل شوند تا خدشه‌ای به اروپاییان نرسد.

سیاست‌های ضد پناهجویان و تصاویر انبوه مهاجران سوار بر قایقی کوچک یا جنازه‌های معلق مهاجران در آب‌های مدیترانه، واقعیت‌ها و تصاویری هستند که به صورت هدفمند حساسیت اروپاییان در محافظت از باغ در برابر جنگل را تایید می‌کنند.

زمستان گذشته، لهستان پناهندگان را رها کرد تا در جنگل‌های مرزی یخ بزنند. «ماتئو سالوینی» وزیر کشور پیشین ایتالیا و از رهبران راست افراطی این کشور در سال ۲۰۱۹، از اتحادیه اروپا خواست تا عملیات نجات پناهجویان در دریای مدیترانه را متوقف کند؛ تصمیمی که موجب غرق شدن هزاران پناهجو شد. فنلاند که این روزها برای پیوستن به ناتو در تلاطم است قصد دارد ساخت موانع در امتداد مرز خود با روسیه را آغاز کند تا از پناهجویان که به ادعای فنلاند به عنوان «جنگ هیبریدی» (جنگ ترکیبی) توسط روسیه استفاده می شوند، محافظت کند.

عملکرد غیرقابل تایید اروپا در قبال مهاجران، با آخرین استراتژی ناتو نیز تطابق دارد. افزایش حضور نیروها در جناح شرقی اروپا از ۴۰ هزار سرباز به ۳۰۰ هزار نفر و به کارگیری استراتژی‌های مقابله با چین و روسیه از آخرین برنامه‌ریزی‌های اروپاییان در گردهمایی سران ناتو در پایتخت اسپانیا (اوایل تیر ۱۴۰۱) برای صیانت از باغ در مقابل جنگل است.

روایتی از یک خبر| حکایت «باغ و جنگل» بورل، سندروم خودشیفتگی اروپایی

پرسشی که اکنون مطرح است اینکه آیا اروپا می‌تواند نقش خود در ساختن جنگل از سایر کشورهای جهان را انکار کرده و این مسئله را به همگان اثبات کند؟ پاسخ قطعا منفی است. سرازیر شدن موج پناهجویان به اروپا به دنبال بحران در دو کشور افغانستان و اوکراین، گواه روشنی از نقش بی‌بدیل ناتو و غرب در رقم خوردن وضعیت اسف‌بار ناشی از جنگ، خشونت و بی‌ثباتی در این دو کشور است. ناتو همچنین بسیار امیدوار است که عملیات نظامی خود در آفریقا را نیز گسترش دهد و این خود مستلزم خشونت است. سازمان بین‌المللی مهاجرت پیشتر اعلام کرده است که مسیر مهاجرتی میان آفریقا و جزایر قناری اسپانیا به خطرناک‌ترین مسیر مهاجرت در جهان تبدیل شده است.

از طرفی، برخی کشورهای اروپایی متهم شده‌اند که در پذیرش پناهجویان از مناطق جنگ‌زده اوکراین، رفتاری به کلی متفاوت در مقایسه با آوارگان جنگ‌های سوریه، عراق و افغانستان نشان داده‌اند. اتهاماتی مبنی بر اینکه سربازان اوکراینی در مرز این کشور با کشورهای اروپایی بین “سفیدپوستها” و دیگران تفاوت قائل می شوند، علیه دولت های اروپایی مطرح است در حالیکه سیاست مداران گزاره های کلیدی گفتمان های نژاد پرستانه و برتری جویانه را تکرار می کنند.

«فیلیپو گرندی» کمیسر عالی پناهجویان سازمان ملل تایید کرد که در مرز اوکراین، بین اوکراینی‌ها و غیراوکراینی‌ها تبعیض وجود دارد. با وجود انتقادها،  «دیوید ساکوارلیدزی» معاون سابق دادستان کل اوکراین در مصاحبه‌ای زنده با بی‌بی‌سی گفت: من بسیار احساساتی می‌شوم وقتی می‌بینم که مردم اروپایی با موهای بلوند و چشم‌های آبی هر روز با موشک‌های پوتین و هلی‌کوپترهایش کشته می‌شوند.

به نوشته بی‌بی‌سی، «ماتئوش موراویسکی» نخست‌وزیر لهستان نیز گفت:‌ ما آماده‌ایم به هرکس که کمک نیاز داشته باشد، کمک کنیم. ما آماده‌ایم که ده‌ها و صدها هزار پناهجوی اوکراینی را قبول کنیم. این در حالی است که لهستان یکی از جدی ترین مخالفان پذیرش پناهجویان سوری توسط کشورهای اتحادیه اروپا بود و حتی حاضر نشد تصمیمات کمیسیون اروپایی را برای پذیرش پناهجویان اجرا کند. در نهایت این شرایط به سطحی رسید که انجمن روزنامه‌نگاران عرب و خاورمیانه با صدور بیانیه‌ای، «استدلال‌های نژادپرستانه و شرق‌گرایانه» را مبنی بر اینکه برخی جوامع «غیرمتمدن» هستند یا به دلایل اقتصادی، وقوع جنگ در آنها طبیعی است، محکوم کرد.

ارزیابی

 مقام معظم رهبری (۱۴ خرداد) در مراسم سی‌وسومین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در جوار مرقد مطهر امام راحل با اشاره به پرونده سیاه کشورهای غرب در زمینه اشغالگری، استعمار و کشتار فرمودند: غربی‌ها سه قرن دنیا را غارت کردند؛ سه قرن! دنیا را غارت کردند. از شرق آسیا، از اندونزی، از فیلیپین، از نپال، از شبه‌قارّه‌ی هند بگیرید تا آسیای مرکزی و آسیای غربی و تا شمال آفریقا، بخش‌های مغرب آفریقا و تا سرتاسر آفریقای سیاه؛ غربی‌ها سه قرن این‌ها را غارت کردند.

«غارت» در بیانات رهبر معظم انقلاب را می‌توان مناسب‌ترین برداشت از صحبت بورل مبنی بر اینکه «دیوار نمی‌تواند از باغ محافظت کند پس باغداران باید به سراغ جنگل بروند» دانست. اصلاح و متمدن‌ کردن مردمان سایر کشورهایی که بورل به عنوان جنگل توصیف می‌کند، از مسیر خشونت‌آمیز و کشتار مردمان چنان که در تاریخ تسخیر قاره آمریکا ثبت شده است، ادعایی است که ایده اروپاییان در حمایت از حقوق بشر و دموکراسی را یادآوری می‌کند. به عبارت دیگر، اصلاح، تمدن‌سازی، حقوق بشر، دموکراسی و برابری، مفاهیمی است که بر اساس رفتار سیاسی دولتمردان اروپایی، از معنای اصلی تهی شده و در لغت‌نامه تفسیرهای میلی غرب گنجانده شده‌اند.

از طرفی، درصورتی که اصلاح جهان توسط اروپاییان از مسیر جنگ و خشونت را ضروری دانسته و این مسئله را توجیه کنیم، گزارش نشریه ال اسپانیول اسپانیا مبنی بر «قرن بیستم اروپایی: تاریخ خشونت» را چگونه باید تفسیر کنیم؟ ال اسپانیول می‌نویسد: نیمه نخست قرن بیستم، مملو از جنگ‌ها و خشونت است.  خشونت استعماری، پاکسازی قومی، نسل‌کشی و جنگ و خشونت جنسی، از مظاهر مختلف خشونت در اروپای قرن بیستم است. از جنگ‌های عمده اروپا بعد از جنگ‌های اول و دوم جهانی می‌توان از جنگ ترکیه و یونان، جنگ داخلی اسپانیا، جنگ‌های بالکان (یوگسلاوی سابق) و جنگ‌های استعمارگران اروپایی در قاره‌های دیگر مانند روآندا که به نسل‌کشی مردم این کشور انجامید، یاد کرد.

بنابراین، تصویر باغ و جنگل چنان که بورل ارائه کرده است، نه تنها واقعیتی از مدینه فاضله اروپا را به تصویر نمی‌کشد بلکه رد پای باغداران چپاولگر غربی در ایجاد تنش و آتش‌افروزی در جهان، تا ابد در تاریخ ثبت شده و پس از این نیز ثبت خواهد شد.

بورل در پایان سخنانش گفته بود: بعضی حرف‌ها هست که می‌توان محرمانه و پشت درهای بسته گفت اما به جنگل نمی‌توان گفت!

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا