قواعد نانوشته جنگ اوکراین
چند روز پیش بود که «دیمیتری مدودف» معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه تاکید کرد که درخواست و پافشاری زلنسکی رئیس جمهوری اوکراین برای پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) سبب تسریع شعله ور شدن آتش جنگ جهانی سوم می شود.
این گونه اظهارات تازگی ندارد و از همان روزهای آغاز جنگ همواره از زبان مقامات دو طرف، تریبون های مختلف و نیز محافل رسانه ای و آکادمیک مطرح شده و می شود.
اواخر اسفندماه «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهوری اوکراین درباره احتمال وقوع جنگ جهانی سوم در صورت عدم موفقیت در مذاکره با رئیس جمهور روسیه هشدار داد و میانه اردیبهشت ماه نیز در گفتوگو با تلویزیون «العربیه» مستقر در عربستان سعودی، تصریح کرد که درگیری با روسیه ممکن است به جنگ جهانی سوم منجر شود.
«دونالد ترامپ» رئیس جمهوری قبلی آمریکا نیز خرداد ماه در یک گردهمایی در وایومینگ تاکید کرد که «درگیری کنونی در اوکراین میتواند منجر به جنگ جهانی سوم شود» و «ولادیمیر پوتین» رییس جمهور روسیه هم هشدار داد که در جنگ هستهای هیچ برندهای وجود ندارد و چنین درگیری هرگز نباید آغاز شود.
اینک اما اتفاق تازه ای افتاده و اینکه همزمان با تشدید کمک های مالی- تسلیحاتی غرب به اوکراین، ولادیمیر پوتین چند روز پیش رسما سند الحاق چهار منطقه اشغال شده اوکراین یعنی دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپوریژیا به روسیه را امضا کرد؛ موضوعی که برخی معتقدند می تواند استارت جنگ جهانی سوم را بزند.
آنهایی که نسبت به وقوع جنگ جهانی سوم نگران هستند، معتقدند اگرچه دو جنگ جهانی اول و دوم نیز قابل پیشبینی نبود اما در نهایت اتفاق افتاد، بحران اوکراین نیز حتی در صورت تبدیل نشدن به یک جنگ جهانی، از پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به یک بحران فراگیر و طولانی مدت برخوردار است.
در مقابل، بسیار از کارشناسان سیاسی و نظامی بر این باورند که حمله روسیه به اوکراین برای نخستین بار پس از فروپاشی شوروی، گرچه گمانهها درباره خطر شروع جنگ جهانی سوم را افزایش داده است اما به چند دلیل این گمانهها نمیتواند به واقعیت تبدیل شود.
اگر تاریخ را به مثابه آزمایشگاه علوم سیاسی و روابط بینالملل قلمداد کنیم، ملاحظه خواهیم کرد که هیچ یک از شرایطی که منجر به وقوع جنگهای خانمان سوز شد در شرایط فعلی وجود ندارد که منجر به یک جنگ تمام عیار میان شرق و غرب شود.
بخشی به وضعیت دشوار اقتصادی و سیاسی روسیه برمیگردد و بخشی هم به بحران معیشتی و انرژی در غرب، هراس آنها از ورود به بحرانی عمیق و نیز افکار عمومی ضدجنگ شهروندان شهروندان اروپا و آمریکا مربوط میشود.
در این میان راهبرد چین و هند به عنوان دو متحد روسیه نیز حائز اهمیت است. پکن و دهلی نو به عنوان دو شریک استراتژیک روسیه، در راستای سیاست خارجی سیال خود و منطق قدرت اقتصادی تمایلی به ورود به مسائل نظامی ندارند.
چین و هند نه تمایلی برای دور کردن روسیه از خود دارند و نه منافع استراتژیکی در جنگ اوکراین برای خود تعریف کردهاند تا بخواهند یک جبهه واحد تشکیل دهند. به علاوه این دو کشور در صورت همراهی با روسیه نگران تحریمهای ثانویه غرب نیز هستند.
در مقابل، سران کشورهای اروپایی و آمریکا نیز با تجربه جنگ های جهانی اول و دوم که به ترتیب ۱۰ و ۵۰ میلیون نفر کشته شدند، از یک جنگ جهانی دیگر وحشت دارند. ضمن اینکه نگرانی شهروندان غربی و هراس اروپا و آمریکا از تبعات جنگ جهانی سوم، دلیل دیگری است که امکان وقوع آن را دور از ذهن و حتی غیرممکن میکند.
لیبرال دموکراسیهای غربی بعد از جنگ خانمانسوز دوم که آثار و تبعات آن هنوز هم تداوم دارد، کمتر تمایل به درگیری نظامی دارند و اقناع افکار عمومی آنها برای ورود به یک جنگ جهانی دیگر کاری به غایت سخت و تا حدی نشدنی است.
خروج نیروهای غربی از افغانستان و عراق نتیجه فرسوده شدن همین تفکرات جنگطلبی است و نشان دهنده این است که افکار عمومی دیگر قانع نمیشود که مالیات جنگهایی را بپردازند که در دستاوردهای آنها تردید وجود دارد.
با درک همین شرایط بود که «جو بایدن» رئیس جمهوری آمریکا اسفند ماه پارسال که تقریباً سه هفته از آغاز بحران می گذشت، گفت «درگیری مستقیم بین ناتو و روسیه به معنای جنگ جهانی سوم است و باید از آن پرهیز کنیم.»
در این میان اما یک سری قوانین نانوشته و خطوط قرمز در جنگ اوکراین حاکم است. روسیه از یک سو و متحدان اروپایی – آمریکایی اوکراین از سوی دیگر با درک تبعات جنگ جهانی، تا کنون تلاش کرده اند تا از خطوط قرمز طرف مقابل عدول نکنند و به عبارتی این جنگ قوانین نانوشته ای برای دو طرف دارد.
در مقالهای که چندی پیش در مجله «فارین افرز» منتشر شد، ابعاد جنگ اوکراین و رویدادهایی که میتواند به درگیری گسترده میان غرب و روسیه منجر شود، مورد بررسی قرار گرفت و در آن آمد: «از زمان آغاز جنگ دو طرف، قوانین نانوشتهای را برای خود تعریف کردهاند و اگر چه این قوانین از سوی دو طرف به صورت رسمی اعلام نشده اما خطوط قرمز واقعی به شمار میآید.»
در این قوانین نانوشته، روسیه با ارسال تسلیحات سنگین و حمایت اطلاعاتی کشورهای غربی به اوکراین موافقت کرده اما با مشارکت مستقیم نیروهای غربی در میدانهای جنگ مخالفت کرده است.
اما قوانین نانوشتهای که غرب برای این جنگ تعیین کرده این است که کشورهای غرب با اکراه جنگ متعارف روسیه در داخل اوکراین را میپذیرند در حالی که به شدت به دنبال شکست مسکو در این جنگ هستند. پذیرش کشورهای غربی با استفاده روسیه از تسلیحات متعارف تا زمانی خواهد بود که این درگیری منجر به استفاده مسکو از تسلیحات کشتار جمعی نشود.
تا کنون دو طرف درگیری به این قوانین نانوشته احترام گذشتهاند که نشان از آن دارد «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا و «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه خواستار گسترش دایره جنگ نیستند.
در مجموع باید گفت که برخلاف تصورات متداول مبنی بر حاکم بودن شرایط جنگ جهانی در اوکراین اما درگیری در این کشور از الگوی جنگ سرد پیروی میکند.
بنابراین جنگ شاهد مراحلی است که طی آن، درگیری تا حدی مدیریت میشود اگر چه مراحلی نیز بوده است که طی آن، درگیری به شکلی ناگهانی و آشفته شدت یاید. حتی در شرایط کنونی با وجود الحاق چهار منطقه دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپوریژیا به روسیه باز هم سناریوی آغاز جنگ سوم جهانی کمرنگ به نظر می رسد.