نویسنده لبنانی: دشمن و آشوب سازی در ایران با کارت سوخته
به گزارش صدای جامعه، کمال خلف روز یکشنبه در مقاله ای در روزنامه فرامنطقه ای “رای الیوم” نوشت: جمهوری اسلامی ایران “نظام و ملت” حامی اصلی موضوع و آرمان فلسطین به شمار می رود و کشوری با وزن ایران تمام امکانات و موضعگیری سیاسی و تجربه های نظامی خود را در اختیار مقاومت و ملت فلسطین قرار داده است.
این کشور آشکارا دشمنی خود را با اشغالگران اسرائیلی اعلام می کند و شب و روز برای درهم شکستن قلدری و غرور صهیونیست ها تلاش می کند.
این ویژگی ها یک دستاورد عالی و ارزشمند برای عادلانه ترین موضوع تاریخ بشری معاصر و ملت مظلوم فلسطین است که همه برادرانش به او پشت کرده اند و برای برقراری روابط با غاصب و اشغالگر سرزمینش شتافته اند.
تظاهراتی در برخی از شهرهای ایران در اعتراض به مرگ دختری پس از بازداشت وی درحال برگزاری است و آمریکا، غرب و اسرائیل و بسیاری دیگر به آن به عنوان یک فرصت نادر و بی نظیر برای درهم شکستن نظام جمهوری اسلامی به آن نگاه می کنند و بر بحرانی شدن اوضاع این کشور و دستپاچگی سیاسی و سپس دخالت خارجی دل بسته اند.
امید و شرطبندی دشمنان ایران بر این حوادث موضوع جدیدی نیست در زمان ریاست جمهوری ترامپ و روحانی نیز تظاهراتی در ایران برگزار شد و غربی ها بر آن شرطبندی کردند و حتی نام “بهار ایرانی” را بر آن نهاده بودند.
در زمان اوباما و انتخابات ریاست جمهوری در ایران و انتخاب احمدی نژاد نیز همین اتفاق افتاده بود و عده ای براین حوادث برای تغییر نظام سیاسی حاکم بر ایران از طریق فروپاشی از داخل شرطبندی کردند و برخی کشورهای غربی و عربی شبکه های تلویزیونی فارسی زبان برای تاثیرگذاری براین حوادث و منحرف کردن آن تاسیس کردند.
همه این شرطبندی ها شکست خورد و به عقیده و شناخت من از جامعه و فرهنگ اجتماعی و سیاسی ایران که چند سالی در این کشور زندگی کرده ام، این نشان از عدم شناخت دقیق ایران از سوی دشمنان آن است.
متاسفانه کشورهای عربی که روابط گسترده تاریخی و فرهنگی و جغرافیایی با ایران داشته اند نیز نخبگانشان تصویری دقیق از جامعه و نظام سیاسی و عرف و ارزش های ملی و سیاسی ایران ندارند.
براساس تظاهراتی که امروز در ایران در جریان است و شرطبندی و امید بسیار و هیجان زیاد محافل تصمیم گیر غربی به چند نکته اشاره می کنیم.
اول: تظاهرات در ایران یک ویژگی از ویژگی های شناخته شده ملت است و موضوعی عجیب نیست که ارکان نظام را متزلزل کند و یا تصمیم گیران را شوکه کند. ملت ایران ملتی زنده و فعال است و نسبت به هر موضوعی واکنش نشان می دهد و از طرف نظام سیاسی سرکوب شده و خفقان زده نیست.
اگر مذاکرات مجلس ایران را از رسانه ها دنبال کرده باشید متوجه خواهید شد که در این کشور حاشیه آزادی بیان تا چه اندازه است و شدت انتقادها به رئیس جمهوری، سیاست های کلی، کارکرد نهادها و حتی سیاست خارجی کشور تا چقدر است.
از این رو، تظاهرات اخیر در ایران یک بیداری ناگهانی و غافلگیرکننده ملت یا بخشی از آن پس از یک حادثه خاص مانند مرگ یک بانوی جوان نیست.
دوم: آنچه گفتیم این موضوع را نفی نمی کند که تلاش های زیادی از سوی دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا و غرب از ده ها سال پیش برای تاثیرگذاری بر حوادث داخلی ایران و چگونگی ایجاد مشکلات داخلی برای تاثیرگذاری بر مواضع خارجی و حتی برای تلاش به منظور سرنگونی حکومت آن در جریان است.
البته این یک استدلال شخصی نیست بلکه تاکیدی بر اظهارات مکرر سیاستمداران آمریکایی و غرب و اعتراف آشکار آن ها به این تلاش ها و طرح ها است و آن ها هرگز حجم تلاش های خود را برای برهم زدن ثبات داخلی ایران پنهان نکرده اند.
این یک رسم و شیوه قدیمی در سیاست خارجی آمریکا در دیگر کشورها در طول تاریخ این کشور است و به ایران محدود نمی شود.
سوم: از وضعیت این اعتراضات و مقایسه آن با اعتراضات گذشته می توان دریافت که قدرت تاثیر آن و ابزارهایی که افراد یا گروه ها یا رسانه هایی که بر آن امید بسته شده است برای دستیابی به اهداف بزرگ و مورد نظر برخی طرف ها بسیار محدود است.
ایران با قدرت نظام و همبستگی ملت خود تاکنون توانسته است از بسیاری از این ایستگاه ها عبور کند و درباره حوادث اخیر نیز اینگونه خواهد بود.
چهارم: ملت ایران حساسیت شدیدی به دخالت خارجی دارند و هر اقدام داخلی، عامل آن هرکه و هرچه باشد اگر نشانه های دخالت خارجی در آن نمود یابد با مخالفت ملت روبرو می شود.
به عنوان یک پدیده عمومی اینگونه است هر فرد ایرانی چه مخالف یا طرفدار نظام به محض احساس به وجود دست بیگانه، برای مخالفت با آن دخالت خارجی، در کنار نظام قرار می گیرد و این یک عامل مهم در به شکست کشاندن فروپاشی کشور از داخل در طول چند دهه گذشته بوده است.
این تظاهرات و اعتراضات نیز در نظر عموم مردم یک برگ فشار آمریکایی از طریق برخی ادوات و ابزارهای محدود در داخل و واکنشی از طرف غرب به گردن ننهادن ایران به خواست آمریکا و غرب در امضای توافق هسته ای و دیگر موضوعات است که به طور مشکوکی با انتشار شایعاتی درباره وضعیت سلامتی رهبر ایران همزمان شد.
ولی قاطعانه می توان گفت که این نیز تلاش شکست خورده دیگری و کارت سوخته ای است که اهداف آن ها را عملی نخواهد کرد.