تعدد ترجمهها و نبود قانون کپی رایت؛ دلیل حالِ نامساعد بازار ترجمه و نشر
تا به حال شده است که قصد داشته باشید یکی از شاهکارهای ادبی را مطالعه کنید و با نسخههای متفاوتی از ترجمه آن روبرو شده باشید و همین موضوع، شما را سر دو راهی انتخاب قرار دهد؟
موضوعهایی چون ترجمههای متعدد از متون مختلف به ویژه شاهکارهای ادبی، آن هم با سطوح کیفی متفاوت و نبود قانون کپی رایت استاندارد در بازار ترجمه را میتوان از جمله دغدغههای مترجمان به ویژه، مترجمان متون ادبی و فعالان حوزه نشر برشمرد. از این رو، در این خصوص، مصاحبهای با بهروز صفرزاده، مترجم، فرهنگ نویس و ویراستار انجام داده ایم که در ادامه میخوانید:
آقای صفرزاده، مشکلات اصلی ترجمههای متون ادبی در بازار نشر چه مواردی هستند؟
تسلط مترجم به زبان مقصد باید به مراتب بیشتر از تسلط او به زبان مبدأ باشد. یعنی اگر مترجمی میخواهد از زبان دیگر به فارسی ترجمه کند باید به این زبان تسلط داشته باشد. ولی متأسفانه، معمولاً مترجمهای ما زبان فارسی ضعیفی دارند؛ به طوری که به اندازه کافی به زبان فارسی و گونههای آن مسلط نیستند و بیشتر وقت و نیروی خود را صرف یادگیری زبان خارجی کرده اند. بنابراین، وقتی وارد حوزه ترجمه شده و میخواهند کار ترجمه انجام دهند متوجه ضعیف بودن زبان فارسی خود میشوند و درواقع، از پسِ ترجمه برنمی آیند که این موضوع، یکی از بزرگترین مشکلات دنیای ترجمه ماست. از این رو، اگر مترجمی میخواهد متن ادبی را ترجمه کند نباید در نگارش، دست کمی از نویسنده آن متن داشته باشد. یعنی از لحاظ تسلط به نگارش باید به اصطلاح، خودش یک پا نویسنده باشد؛ زیرا مترجمی که نمیتواند یک صفحه از مطلبی را به درستی بنویسد و در حقیقت، نگارش خوبی ندارد، نباید شاهکار ادبی را بردارد و سراغ ترجمه آن برود چراکه مسلماً از پسِ این کار بر نمیآید و این تنها یکی از مشکلات این حوزه است.
آیا برای مترجم، به ویژه مترجم متون ادبی ضرورت دارد که ترجمه را به صورت آکادمیک و دانشگاهی دنبال کرده باشد؟
بهترین مترجمهای ادبی ما افرادی بودند که نه در دانشگاه درس ترجمه خوانده بودند و نه مدرک این رشته را داشتند که از آن جمله میتوان به مرحوم محمّد قاضی، مرحوم ابوالحسن نجفی و مرحوم نجف دریابندری اشاره کرد که هر سه از بزرگترین مترجمهای کشور بوده و با وجود این که ترجمه را به صورت دانشگاهی نخوانده بودند، اما به زبان فارسی و گونههای آن تسلط داشتند و تفاوت فارسی گفتاری، نوشتاری و ادبی را میدانستند و در حقیقت، همه این موارد باعث شده بود که در کار ترجمه بسیار موفق و درخشان باشند چراکه ترجمه، هنر است و هنرمند را نمیتوان در مدرسه و دانشگاه پرورش داد و هنرمند باید خودساخته باشد. زیرا مترجم مثل نقاش است. شما اگر کلاس نقاشی برگزار کنید، نمیتوانید نقاش پرورش دهید. چون فرد باید در این هنر استعداد ذاتی داشته باشد و خودش برای پرورش و پیشرفت خود تلاش کند.
نظر شما در خصوص برگزاری کارگاهها و دورههای آزاد تربیت مترجم چیست؟
کسی که استعداد ذاتی در ترجمه داشته باشد، نیازی ندارد که در کارگاههای آزاد تربیت مترجم شرکت کند و اغلب افرادی که برای یادگیری، در این کارگاهها حضور پیدا میکنند هیچ وقت مترجم نمیشوند. مگر این که استعداد ذاتی در این زمینه داشته باشند.
دلیل این که اغلب افراد برای خرید متون ادبی ترجمه شده، توجه زیادی به نام مترجم میکنند، چیست؟
ما فقط تعداد انگشت شماری مترجم داریم که از پسِ ترجمه خوب و مناسب متون ادبی برمی آیند؛ به طوری که متأسفانه، اغلب ترجمههای ادبی که الان در بازار نشر وجود دارند زبان و بیان متناسب با متن اصلی را ندارند. یعنی به دلیل این که مترجم تسلط کافی به زبان ادبی فارسی نداشته، نتوانسته است ترجمه را چنان که باید و شاید از آب دربیاورد و دلیل این که مردم سراغ نامهای بزرگ در ترجمه میروند، این است که این مترجم ها، امتحان خود را به خوبی پس داده اند و مردم به آنها اعتماد دارند و میدانند که کار این مترجم ها، استاندارد، خوب، قابل قبول و باکیفیت است.
یعنی به نظر شما، مترجمهای جوان نباید سراغ ترجمه شاهکارهای ادبی بروند که قبلا ترجمه شده اند؟
وقتی ترجمه خوبی از متن وجود دارد به شرطی مترجم جوان میتواند دوباره آن متن را ترجمه کرده که بتواند بهتر از ترجمه قبلی کار کند و البته بعید است که بتواند این کار را انجام دهد. به همین دلیل، توصیه میکنم مترجمهای جوان، سراغ متنهای مشهوری نروند که ترجمههای مشهور و محبوبی هم دارند. مگر این که مترجم جوان، آن قدر قابلیت و توان در خود ببیند که بتواند از پسِ ترجمه آن متن بربیاید و بهتر از مترجم قبلی، کار کند.
تعدد ترجمهها در بازار نشر چه مشکلاتی را برای خواننده و ناشر به وجود میآورد؟
وقتی چندین ترجمه از یک متن در بازار وجود داشته باشد باعث سرگشتگی و بلاتکلیفی خواننده کتاب میشود. چون چنین خوانندهای که مترجمها را به خوبی نمیشناسد، نمیداند کدامیک از ترجمهها استاندارد و خوب هستند تا بتواند بخرد و بخواند. از این رو، او در انتخاب کتابهای ترجمه شده دچار تردید میشود. زیرا برای او ثابت نشده است که آیا این مترجم، کار با کیفیتی ارائه داده است یا دیگری؟ که این موضوع، یکی دیگر از دلایل عمده مشکلات ترجمه در بازار نشر است.
توصیه شما به چنین خوانندگانی چیست؟
من به خوانندههایی که چند ترجمه از یک اثر را میبینند و نمیدانند کدامیک را انتخاب کنند، پیشنهاد میکنم در صورت امکان، بخشهایی از آن ترجمهها را بخوانند و درمورد آنها بررسی اجمالی کرده و هر کدام موردپسندشان بود را تهیه کنند.
تا چه اندازه قانون کپی رایت در بازار ترجمه رعایت میشود؟
بسیاری از مشکلاتی که اشاره کردم ناشی از این است که قانون کپی رایت در کشور نداریم. یعنی مثل کشورهای خارجی نیستیم که قبل از ترجمه کتاب، قراردادی بسته و به ناشر و مترجم مشخصی سپرده شود و دیگران حق ترجمه آن را نداشته باشند. مگر این که حق نویسنده ادا شده و به ناشر آن مبلغی داده شود. از اینرو، به دلیل این که چنین شرایطی در بازار ترجمه کشور ما وجود ندارد، مترجمهای متعددی، سراغ آثار مشهور به منظور ترجمه میروند و بدنبال آن، گاهی دیده شده که چند ترجمه از یک کتاب وارد بازار نشر میشود که این اصلا خوب نیست. چون همان طور که گفتم باعث سرگردانی خوانندهها و مشکلاتی برای ناشران میشود. زیرا ناشر برای عرضه کتاب ترجمه شدهای اقدام و سرمایه گذاری میکند، ولی با استقبال کمِ خوانندگان روبرو میشود و در نهایت، کتابهای ترجمه شده آن طور که باید به فروش نمیروند.
توصیه شما به مترجمهای جوان چیست؟
به مترجمهای جوان توصیه میکنم متون خوب فارسی اعم از قدیم و جدید و نظم و نثر را بسیار بخوانند و الگو، جمله بندی و کاربرد واژگان را از آنها یاد بگیرند. زیرا مترجمی که گلستان سعدی، مثنوی مولانا، دیوان حافظ، ترجمههای نجف دریابندری و محمّد قاضی و… را نخوانده باشد، نمیتواند کار ترجمه خود را به درستی انجام دهد چراکه به زبان فارسی مسلط نیست.