«مردانی در آفتاب»؛ نگاهی جدید به مهاجرت
کتاب «مردانی در آفتاب» نوشته غسان کنفانی، نویسنده و روزنامه نگار حوزه اجتماعی فلسطین و ادبیات داستانی عربی است که آثار تأثیرگذارش به دور از شعارزدگی، مفاهیم عمیقی را درباره زندگی بیان میکنند.
این کتاب توسط احسان موسوی خلخالی ترجمه و از سوی نشر نیلوفر در پاییز سال ۱۳۹۳ به چاپ رسیده است. داستان سبکی بینظیر دارد که با تعلیق و کشش بالا نوشته شده و تاکنون توانسته جوایز متعددی همچون جایزه اصدقاء الکتاب لبنان، جایزه منظمة الصحفیین العالمیة/سازمان جهانی روزنامه نگاران و همچنین جایزه اللوتس کتاب آسیا و آفریقا را از آن خود کند.
در این رمان سه مرد فلسطینی، از سه نسل مختلف، قصد مهاجرت قاچاقی از فلسطین به کویت را دارند. هرکدام غرق در مشکلات خود اعم از مشکلات مالی هستند و همین امر باعث میشود که برای پرداخت مبلغی کمتر و در عین حال انتخاب راهی سهل الوصلتر با راننده ابوالخیزران همراه شوند.
در کتاب «مردانی در آفتاب» با ترجمهای خوب و روان و کاملاً حرفهای روبرو هستیم. مردانی در آفتاب یکی از پرطرفدارترین و جذابترین کتابهایی است که به خواننده نشان میدهد برای زندگی بهتر میتوانیم در وطن خودمان تلاش کنیم و خطر مهاجرت را به جان نخریم.
«مردانی در آفتاب» رمانی غم بار و رعبانگیز است. شخصیتهای داستان خیلی خوب پرداخته شده اند و روایتی ماندگار را در ذهن مخاطب به نمایش میگذارند. آنگاه که عرصه زندگی، بانگِ کمبودها و نداری را سر میدهد، در این جریانِ ناراحت کننده، شخصیتها تبدیل به افراد جدیدی میشوند که با رویا و آرزو پا به مسیر سیلاب میگذارند؛ سیلابی از مشکلات و سختیها که در فرسایشِ مسیر از آنها سایهای خاکستری باقی میماند.
«مردانی در آفتاب» شرحی از دردها و زخمهایی است که هیچچیز در آن تغییر نمیکند و ناگهان در نقطه رهایی، وضعیت بدتر و اسفناکتر میشود. در همان نقطهای که همهچیز در داستان سیاه و تیره میشود، ناگهان مخاطب به نقطه شروعِ جدیدی میرسد.
این آغازِ راه است؛ آغازِ راهی که او را به تفکّر وا میدارد تا موقعیتهای مختلف داستان را از زوایای فکر و روح بسنجد، رهایی به چه قیمتی؟ به قیمتِ جان؟ این انسان اگر در همان آرامشِ کذایی و داراییهای اندکِ خود باقی میماند، بهتر نبود؟ این سوالی است که در ذهن مخاطب مینشیند و پایانِ داستان با تمامِ تلخی و سیاهیاش، یک پنجره دیگر رو به دنیایی جدید است.
نویسنده تمرکز بر روندی دارد که آدمها برای نجاتِ زندگیِ ساده خود به راهی دیگر قدم میگذارند. راهی که پایان نامعلومی دارد و پُر از مخاطره است، در بعضی از قسمتهای این رمان کور سوی امید است که راه نجاتی پیدا کنند یا از این بدبختی رهایی یابند؛ امّا پایانِ تلخ و شگفتانگیز رمان مخاطب را بیدار میکند.
این کتاب احتمالا با تمام کتابهایی که درباره مهاجرت خواندهاید متفاوت است، چون در آن نویسنده فقط خطرات مهاجرت را نشان نداده است، بلکه این داستان بهقدری واقعی و ملموس به نظر میرسد که دلهره و اضطراب در دلِ مخاطب مینشیند.
همچنین فیلم فریب خوردگان بر اساس این رمان ساخته شده که جایزه طلایی جشنواره قرطاج فیلمهای عربی و آفریقایی را به خود اختصاص داده و به عنوان صد فیلم برتر سیاسی تاریخ جهان انتخاب شده است.