لندن چگونه به کارزار فشار حداکثری علیه ایران پیوست؟ / تحریمهای جدید انگلیس علیه ایران به دلیل حمایت از حوثیها و حملات سایبری

خبرآنلاین – رسول سلیمی – اعمال تحریمهای جدید توسط دولت بریتانیا در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۵ که با هماهنگی ایالات متحده، علیه ایران انجام شد را میتوان صحنهای جدید در نمایشی طولانی و پیچیده از تقابل ژئوپلیتیک خواند.
این اقدام، که بر اساس «مقررات تحریمهای ایران ۲۰۲۳» و «مقررات الحاقی ۲۰۲۵» انجام شده، صرفاً یک واکنش جزئی به مسائل روز نیست، بلکه نمادی از تداوم یک استراتژی کلانتر غرب برای مهار نفوذ و فعالیتهای ایران در خاورمیانه است. در تحلیل این رویداد، باید فراتر از تیتر خبرها رفت و لایههای زیرین اقتصادی، راهبردی و ایدئولوژیک آن را کالبدشکافی کرد.
هسته مرکزی اتهامات: یمن و جنگ نیابتی
تمرکز اصلی این بسته تحریمی بر «حمایت ایران از حوثیها در یمن» و «حملات سایبری مرتبط با تهران» قرار دارد. از دیدگاه نظریههای روابط بینالملل، این موضوع نمونهای کلاسیک از «جنگ نیابتی» است. حوثیها به عنوان یک بازیگر غیردولتی، توانستهاند با پشتیبانی تسلیحاتی، آموزشی و مالی ایران، توازن قوا در یمن را به هم زده و یکی از متحدان کلیدی عربستان سعودی و به تبع آن، غرب را به چالش بکشند.
حمله به کشتیهای تجاری در دریای سرخ و باب المندب، که وزیر امور خارجه بریتانیا آن را «تهدیدی برای تجارت جهانی» خواند، تنها یک عمل نظامی نیست؛ یک ضربه اقتصادی به زنجیره تأمین جهانی است. این گذرگاه حیاتی، شاهرگ تجارت انرژی و کالا بین اروپا و آسیاست. بنابراین، هدف بریتانیا و متحدانش از این تحریمها، تنها مجازات ایران نیست، بلکه تلاش برای قطع کردن یکی از مهمترین اهرمهای فشار ایران در منطقه است. ایران با هزینهای نسبتاً پایین (در مقایسه با درگیری مستقیم)، قادر است هزینههای اقتصادی و امنیتی سنگینی بر رقبای منطقهای و بینالمللی خود تحمیل کند.
هماهنگی فراآتلانتیکی: نقش ویژه بریتانیا پسا برگزیت
نکته حائز اهمیت در این تحریمها، هماهنگی نزدیک لندن با واشنگتن است. دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا (OFAC) به عنوان بازیگر اصلی در عرصه تحریمهای جهانی شناخته میشود، اما بریتانیا پس از خروج از اتحادیه اروپا (برکسیت)، در پی تعریف نقش جدید و مستقلی برای خود در صحنه جهانی است. همکاری امنیتی و اطلاعاتی با آمریکا، یکی از ارکان این نقشآفرینی جدید است.
این هماهنگی نشان میدهد که اگرچه لندن از بروکسل جدا شده، اما حلقه اتصال آن به واشنگتن محکمتر شده است. این امر به بریتانیا این امکان را میدهد که گاهی سختگیرتر و چابکتر از اتحادیه اروپا عمل کند. گزارش مؤسسه بروکینگز نیز به درستی به این «رویکرد مستقل اما هماهنگ» بریتانیا اشاره کرده است. در واقع، لندن در حال حاضر خود را به عنوان پلی بین آمریکا و اروپا در مسائل امنیتی و تحریمی تعریف میکند.
اتحادیه اروپا: میانهروی محتاطانه در سایه دیپلماسی
در همین راستا بیانیه «جوزپ بورل»، نماینده عالی اتحادیه اروپا، که میگوید «اتحادیه اروپا از تحریمهای بریتانیا حمایت میکند، اما دیپلماسی اولویت ماست»، گویای تمام استراتژی اروپا در قبال ایران است. اروپا در یک دوراهی پیچیده گرفتار شده است:
از یک سو، نگران فعالیتهای ایران در منطقه و برنامه موشکی و پهپادی آن است، که مستقیم امنیت اروپا را تحت تأثیر قرار میدهد. گسترش تحریمهای موشکی و پهپادی ایران توسط شورای اتحادیه اروپا گواه این نگرانی است.
از سوی دیگر، اروپا به طور تاریخی تمایل دارد بر دیپلماسی و حفظ چارچوب برجام (یا هر گونه توافق آتی) تأکید کند. آنها نمیخواهند به طور کامل در استراتژی «فشار حداکثری» آمریکا که در دوران ترامپ شاهد آن بودیم، ادغام شوند، چرا که این استراتژی را بیثباتکننده و کماثر میدانند.
این شکاف تاکتیکی بین رویکرد سختگیرانه آنگلوساکسون (آمریکا و بریتانیا) و رویکرد محتاطانهتر قاره اروپا، فضایی برای مانور دیپلماتیک ایران ایجاد میکند، اگرچه تهران نتوانسته است از این شکاف برای شکستن کامل محاصره اقتصادی بهرهبرداری کند.
تأثیرات اقتصادی: فشار بر صادرات نفت و دور زدن تحریمها
از سوی دیگر، هدف مستقیم این تحریمها، مهار توانایی ایران برای دور زدن تحریمهای نفتی از طریق شرکتهای ثالث و کشتیهای «سایهای» است. تحریم برخی شرکت های دارای مجوز فعالیت در انگلیس، نشان میدهد که بریتانیا قصد دارد حلقههای اتصال مالی و لجستیکی ایران در قلب سیستم مالی جهانی را هدف بگیرد.
کاهش حجم تجارت دوجانبه ایران و بریتانیا به ۱۸۰ میلیون پوند در سال ۲۰۲۵ (که عمدتاً شامل کالاهای غیرنفتی مانند خشکبار و فرش است)، نشاندهنده موفقیت نسبی این تحریمها در منزوی کردن تجاری ایران از بازارهای اروپایی است. مسدودسازی معاملات بانکی، مهمترین چالش برای بازرگانان ایرانی است که شامل حتی کالاهایی می شود که تحریم نشدهاند.
پیامد راهبردی کلان: چرخش به شرق و تقویت اقتصاد مقاومتی
همچنین مهمترین پیامد این تحریمها عبارت است از اینکه: «سیاست خارجی ایران را به انزوای غربی و تقویت شرق سوق داده است.» این یک انتخاب استراتژیک برای ایران نیست، بلکه یک «ضرورت راهبردی» است. در مواجهه با بسته شدن درهای غرب، ایران ناگزیر است به سمت بلوک شرق مانند گروه بریکس (به ویژه چین و روسیه) حرکت کند.
چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری ایران و خریدار اصلی نفت آن، نقش کلیدی در خنثیسازی تحریمها ایفا میکند. سیستم مالی جایگزین و استفاده از ارزهای ملی، از جمله مکانیسمهایی است که ایران و چین برای کاهش وابستگی به دلار و سیستم سوئیفت به کار میگیرند. در مجموع به نظر میرسد بازی تقابل تحریمی وارد دور باطل جدیدی شده است. تحریمهای غرب، ایران را به سمت شرق در منطقه سوق میدهد. در مقابل، رفتار منطقهای ایران، بهانه جدیدی برای تشدید تحریمها توسط غرب فراهم میکند.
این تحریمهای جدید بریتانیا، اگرچه از نظر نمادین قدرتمند و از نظر اقتصادی آزاردهنده هستند، اما بعید است به تنهایی بتوانند رفتار راهبردی جمهوری اسلامی ایران را به طور اساسی تغییر دهند. تا زمانی که محاسبات هزینه-فایده در تهران بر این اساس باشد که مزایای حفظ نفوذ منطقهای (از یمن تا سوریه و لبنان) بر هزینههای تحریمها میچربد، این چرخه ادامه خواهد داشت. راه برونرفت از این بنبست، نه در میدان تحریم، که در عرصه دیپلماسی خلاق و جسورانه نهفته است و تا آن زمان، شاهد تکرار این سناریو در سالهای آینده خواهیم بود.
۲۱۳/۴۲
منبع: خبر آنلاین





