دستمالی: سفر پزشکیان به عراق پیام‌ مهمی داشت/ در اتصال ریلی ایران به عراق تنازع منافع با ترکیه وجود دارد

زینب اسماعیلی: نخستین سفر خارجی رییس جمهوری جدید ایران به عراق واکنش‌های جالبی به همراهداشت. بسیاری اولین سفر رییس جمهوری ایرن به اقلیم کردستان عراق را نقطه‌ عطفی دانستند و خوش و بش کردی و مصاحبه کردی رییس جمهوری ایران را جذاب و جسورانه خواندند. اما اگر بخواهیم از التهاب خبرها کمی فاصله بگیریم می‌توان عمق برخی چالش‌ها و مسایل را دید. با محمدعلی دستمالی که سال‌ها در حوزه کردی، ترکیه و عراق کار پژوهشی کرده با اندکی تامل به بررسی سفر پزشکیان پرداختیم. دستمالی معتقد است روی زمین همه چیز آنقدر که فضای رسانه‌ای داخلی تمایل دارد نشان بدهد، گل و بلبل نیست. بحث رقابت ایران با ترکیه در عراق بسیار جدی است.

این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:
سفر آقای پزشکیان به عراق به شمول اربیل، بصره و بغداد در رسانه‌های کردی و عراقی چه بازخوردی داشت؟ آیا آنقدر که در ایران به آن نگاه مثبتی می‌شد، آنجا هم مثبت بود؟سفر آقای پزشکیان، در مطبوعات و رسانه‌های عراق، منطقه و جهان، بازتاب گسترده‌ای داشت. بالاخره واقعیت این است که نوعی علاقه و کنجکاوی در مورد رییس جمهور جدید ایران وجود دارد و در نتیجه بازتاب رسانه‌ای، بسیار بالا بود. اما من تصور می‌کنم پژواک و سر و صدای رسانه‌ای و تبلیغاتی، به اندازه فاکتورهای مهمتری همچون تاثیر و تغییر مهم نیست.بدون شک، رسانه و مجموعه‌های کوچک و بزرگ خبری و فضای مجازی، در روند کلی فعالیت‌های سیاسی و دیپلماسی حائز اهمیت است. اما خوب… در عین حال، گذرا و مقطعی است. آن چه که اهمیت دارد؛ این است که پس از عبور کامل جریان آب، چه چیزی بر روی زمین می‌ماند. به عبارتی دیگر، تاثیر آشکار میدانی در حوزه‌های مختلف و حرکت رو به جلو، خیلی مهم‌تر از کارکرد رسانه‌ای است. اگر نه ما در دوره رییس جمهور قبلی هم شاهد سفرهای متعددی به منطقه، آمریکای لاتین، آفریقا، آسیای مرکزی و این سو و آن بودیم که به شکل عینی و عملی، نتیجه خاصی عاید اقتصاد کشور نکرد.

من فکر می‌کنم در نهایت ما در این ماجرای دیپلماسی منطقه‌ای و بین‌المللی، با یک مساله معرفت شناسی روبه‌رو هستیم. یعنی این‌که شناخت ما نسبت به تعاریفی که از سیاست و دیپلماسی داریم، چیست. سفر می‌کنیم که بگوییم ایران منزوی نیست و با وجود همه‌ی تحریم‌ها و مشکلات، همچنان روابط پویا و بانشاط داریم؟ سفر می‌کنیم که دنبال دستاوردهای نشانه‌شناسی سیاسی و رسانه‌ای باشیم؟ سفر می‌کنیم که یک یا چند تهدید امنیتی را کمرنگ یا محو کنیم؟ یا نه… سفر می‌کنیم که همچون همه‌ی کشورهای جهان، یک هدف تجاری – اقتصادی معقول و عینی را با ابزار دیپلماسی و مذاکره، محقق کنیم؟ باید ابعاد معرفتی این موضوعات را با خودمان روشن کنیم تا دیگران هم حساب کار دستشان بیاید و نشان دهیم که دنبال چیزی هستیم که فراتر از عکس و تیتر و خبر باشد. می‌دانیم که این مسائل مهم و بنیادین، با مهم‌ترین سرفصل‌های اهداف نظام و نگرش سیاست خارجی نظام حکمرانی ما ارتباط دارد و قاعدتا نمی‌توانند فقط مساله‌ی دولت، رییس جمهور و وزیر امور خارجه باشند. اما به طور کلی درباره عراق، می‌توانم بگویم: زمان آن فرا رسیده که درباره‌ی این پرونده‌ی بسیار مهم و این حوزه‌ی استراتژیک، سراغ طرح سوالات جسورانه برویم. به خاطر بیاوریم؛ پس از خاتمه‌ی جنگ و تغییرات صورت گرفته در روابط تهران – بغداد و همچنین تغییراتی که در خود عراق صورت گرفت؛ برای یک مقطع چند ساله پرونده‌ی عراق در دست نهاد نظامی قرارگاه نصر بوده و پس از آن نیز با توجه به حمله‌ی آمریکا و تغییر رژیم و مسائل دیگر، پرونده در اختیار سپاه قدس قرار گرفت. سوال این است: آیا زمان آن فرا رسیده که این پرونده به طور کامل به وزارت امور خارجه سپرده شود و این وزارت‌خانه، در هماهنگی با بخش خصوصی و نهادهای اقتصادی و فرهنگی، رابطه را در مسیری عادی پیش ببرد یا خیر؟ طرح این سوال از این نظر اهمیت دارد که پس از این همه سال، اگر امور عراق در مسیری برنامه‌ریزی شده و مشخص پیش رفته باشد، حالا وقت آن است که بار سپاه قدس سبک شود و تمرکز اصلی خود را روی پرونده‌های دیگر بگذارد. اگر چشم‌انداز و برنامه‌ی روشنی برای این انتقال ماموریت وجود نداشته‌باشد، سخن گفتن از ابعاد عادی روابط و چند و چون طراحی مسیر دیپلماسی اقتصادی و کار در حوزه‌های فرهنگی و گردشگری و غیره و ذالک، چندان آسان نیست.
آقای پزشکیان و آقای بارزانی هر دو متولد مهاباد هستند، به زبان کردی با هم صحبت کردند و آن طور که گزارش شده در مذاکرات دو جانبه هم خوش و بش‌های کردی در جریان بود. ما می‌دانیم که مسائل ایران و منطقه اقلیم در چند سال گذشته به سطح امنیتی‌ پیش رفته است. شما فکر می‌کنید آنقدر که آقای عراقچی تاثیر این همزبانی را موثر می‌داند، تاثیرگذار بوده؟من هم در چندین رسانه، دیدم که تاکید شده نام کوچک هر دو آنها مسعود است و هر دو متولد مهاباد و در یک دیدار صمیمانه دیپلماتیک، به زبان کُردی صحبت کردند. همه‌ی اینها خوب است. ولی تاکید بیش از حد بر نمک، سس و ادویه، ماهیت غذای اصلی را که نمی‌تواند تغییر دهد. ممکن است ما در مقام تحلیل‌گر و فعال رسانه‌ای، دوست داشته باشیم که روی چنین موضوعاتی خیلی مانور بدهیم. ولی بالاخره ظرفیت معینی دارد و نهایتا در حد تعارفات و تزیینات است. من سخنان وزیر امور خارجه درباره توان رییس جمهور در دیپلماسی عمومی و تاثیر تکلم به زبان کُردی در اربیل را دیدم و شنیدم. با احترام؛ فکر می‌کنم غلو زیادی در این سخنان بود و ایشان درباره رییس مستقیم خودش، هم مانند یک سیاستمدار صحبت کرد هم مانند یک دیپلمات! تاکید کرد که این شیوه‌ی مواجهه‌ی آقای پزشکیان، چند سال کار ایران را جلو انداخت. طرح این سخنان در رسانه و فضای داخلی، حتما مصرف داخلی موثری دارد. اما بر روی ارض واقع چنین نیست. بالاخره واقعیت این است که چالش‌هایی وجود دارد و در عین حال، فرصت‌هایی برای ارتقای سطح همکاری و رابطه موجود است. از موضوع تاثیر جغرافیای سیاسی مناطق زرد و سبز اقلیم کردستان بر رقابت ایران و ترکیه گرفته تا روابط اربیل – بغداد و خیلی چیزهای دیگر.
ایران در سال گذشته در منطقه اقلیم عملیات نظامی انجام داده‌است. علت هم حضور نیروهای معارض و امثالهم اعلام شده. ما می‌دانیم که دولت در این گونه تصمیم‌گیری‌ها رای چندان موثری ندارد و نهادهای امنیتی به روش خود عمل می‌کنند. در صورت بروز دوباره چنین اتفاقاتی، چه وضعیتی پیش خواهد آمد؟
نه دولت مرکزی عراق و نه اقلیم کردستان، با آن گروه‌ها امکان مقابله مستقیم ندارند. از دیگر سو، حفظ جایگاه نزد افکار عمومی کردها برای سران اقلیم کردستان مفهوم و موضوع مهمی است. در نتیجه در برابر انواع مختلف حملات ایران و ترکیه، آلترناتیو خاصی ندارند. شرایط جغرافیایی، مناسبات قدرت، وابستگی‌های اقتصادی، قواعد مرتبط با واقع گرایی، همه اینها کار خودشان را می‌کنند و بعید است حتی در صورت حملات مجدد، اتفاق خاصی در روابط روی دهد. ایران و اقلیم کردستان چطور می‌توانند روابط خود را گسترش دهند؟ از نظر ترانزیت، تجارت و واحد پولی مبادلاتی چقدر بهم نزدیک هستند؟روابط ایران و اقلیم کردستان عراق در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی، با وجود فراز و نشیب‌ها تغییرات مثبتی را تجربه کرده اما همچنان ظرفیت ارتقا و افزایش وجود دارد. به ویژه چیزی که لازم است؛ انجام چندین تحقیق گسترده میدانی و گفت‌وگوهای مفصل برای این‌که بخش خصوصی به شکل جدی پای کار آورده شود و در رقابت تجاری با ترکیه و دیگران، امتیازات بیشتری نصیب بازرگانان و شرکت‌های ایرانی شود. مشکلات مشهودی در حوزه‌های بانکی، گمرکی و ترانزیت وجود دارد که رفته رفته باید فکری به حال آنها کرد. اما در سوی دیگر، یعنی در اقلیم کردستان نیز مشکلاتی وجود دارد که مربوط به روابط اربیل-سلیمانیه و اربیل – بغداد است. به عنوان مثال اگر دولت مرکزی و اقلیم کردستان، حاضر بودند چنان سرمایه گذاری کلانی انجام دهند که امکان اتصال ریلی اقلیم کردستان به ایران فراهم شود، ظرفیت قابل توجهی برای ارتقای تجارت و گردشگری به وجود می‌آمد. حوزه‌ی دیگری که در آن، جای کار وجود دارد، همکاری دانشگاهی است. ایران در مقایسه با ترکیه، می‌تواند برای دانشجویان اقلیم کردستان، بسیار کم هزینه‌تر باشد. باید دید آیا می‌توان روی این گزینه به درستی کار کرد یا نه. اگر ایران بتواند در داخل، مشکل ناترازی انرژی را حل کند و بخش قابل توجهی از برق و گاز اقلیم را تامین کند، اوضاع و احوال اقتصادی متفاوتی شکل خواهد گرفت. البته متاسفانه شواهد نشان می‌دهد رسیدن به چنین ایده آلی چندان راحت نیست.
عرفا روسای جمهور ایران، مقصد اولین سفر خارجی خود را عراق قرار می‌دهند. این رفتار چه تاثیر و تاثری در روابط خارجی ایران دارد؟این یک رفتار نمادین و حاوی پیام‌های سیاسی مهم برای داخل و خارج است. در ترکیه هم شاهد هستیم هر بار که اردوغان رییس جمهور شده، اولین سفر خود را به جمهوری آذربایجان انجام داده تا نشان دهد که آنجا برای ترکیه یک حوزه‌ی راهبردی بسیار مهم و ارزشمند است. در مراسم تحلیف ریاست جمهوری هم، سیاستمداران عراق و اقلیم کردستان و فلسطین و یمن را در صف اول نشاندند و بالاخره دنبال اهداف استعاری و نشانه شناسی بودند. اما همه‌ی اینها زمانی می‌تواند مفیدتر و موثرتر باشد که یک رویکرد واقع‌گرایانه، عینی و ملموس، برای تبدیل نفوذ سیاسی و فرهنگی به ما به ازای اقتصادی و منطقه‌ای هم در میان باشد.ما امروز با یک عراق جدید مواجه هستیم. این عراق جدید، یک کشور ثروتمند است که در مسیر توسعه قرار گرفته و با آن که به شدت گرفتار فساد مالی و برخی مشکلات داخلی است اما در هر حال، هم درآمد بالا و ثروت قابل توجه و هم اهداف بزرگی دارد. اگر تعریف ما از عراق جدید، چنین باشد که صرفا دنبال موضوعات مبتنی بر نماد و نشانه و مسائل مذهبی باشیم و تصور کنیم که مقامات این کشور و نهادها و جریانات سیاسی، همه تابع ایران هستند، دچار خطای شناختی شده‌ایم. عراقی‌ها، کاملا عمل‌گرا هستند و می‌خواهند به شکلی هوشمندانه و زیرکانه از تمام فرصت‌های همکاری با آمریکا، اتحادیه اروپا، جهان عرب، چین، روسیه، ترکیه و ایران، استفاده کنند.
سفر آقای پزشکیان به عراق چه نتیجه‌ای داشت؟شاید اندکی زود است که شاهد نتایج و دستاوردهای سریع و دفعتی باشیم. اما در هر حال، نخستین تجربه‌ی سفر خارجی جناب پزشکیان در مقام رییس جمهور، تصویری از ایشان به نمایش گذاشت که دنبال دوستی و مودّت و روابط نزدیک است. ایشان در این سفر، از موضوع مهم تشکیل اتحادیه اسلامی و برداشتن مرزها صحبت کردند. به خاطر داریم که زمانی مرحوم نجم الدین اربکان هم دنبال این ایده بود و از ضرورت تعیین دینار مشترک برای کشورهای اسلامی صحبت می‌کرد. داوداوغلو هم در دورانی که سکان وزارت امور خارجه ترکیه را در دست داشت از مفهوم جالب «معنازدایی» از مرزها صحبت کرد. اما خوب… واقعیت این است که در خاورمیانه، برخلاف کشورهای اروپایی که در ایستگاه‌های نخست حرکت، زغال سنگ و فولاد را به مایه کار شراکت و همراهی تبدیل کردند، ما به دلایل مختلف، نمی‌توانیم همین کار را برای نفت و گاز انجام دهیم. کافیست به این فکر کنیم که چرا پس از آغاز پروژه اتصال ریلی ایران به شلمچه، مقامات عراقی در چند نوبت اعلام کردند که این قطار، فقط برای حمل مسافر است و نه ترانزیت کالا. این یعنی تنازع منافع اتصال ریلی ایران – عراق – سوریه – مدیترانه با همان پروژه مسیر توسعه که قرار است از طریق ترکیه، عراق را به مدیترانه برساند.

۳۱۱۳۱۱

منبع: خبر آنلاین

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا