رضا نصری: برخلاف ادعای آمریکا قطعنامه آتش‌بس غزه الزام‌آور است/ ماه عسل اسرائیل به پایان رسید

مهسا مژدهی: صد و هفتاد و یک روز پس از جنگ در غزه و کشته شدن بیش از ۳۲ هزار نفر، قطعنامه‌آتش‌بس در شورای امنیت بالاخره تصویب شد. این قطعنامه اسراییل را وادار می‌کند تا با سرعت حملات به باریکه غزه را پایان دهد. با این حال آتش‌بس هنوز برپا نشده و حملات کشنده ادامه دارد. قطعنامه تصویب شده در شرایطی تصویب شد که ایالات متحده به آن رای ممتنع داد و بالاخره از سر راه تصمیم برای توقف پایان حملات کنار رفت و دست از حمایت بی‌چون و چرای نتانیاهو کشید. آنها قبلا سه بار به پیشنهاد این قطعنامه رای منفی داده یا به اصطلاح آن را وتو کرده بودند. واشنگتن این تصمیم را در شرایطی گرفت که درگیری بین بایدن و نتانیاهو بر سر وضعیت غیرانسانی در غزه آشکار شده بود. البته کاخ سفید تاکید کرد که رای ممتنع آمریکا به معنی تغییر موضع واشنگتن نیست اما تلاویو آن توجیه را نپذیرفت و اسرائیل به تندی به این اقدام دولت جو بایدن واکنش نشان داد. نتانیاهو که قرار بود سفری به آمریکا داشته باشد در پی تصمیم امریکا برای دست برداشتن از حمایت خود، سفرش را لغو کرد.
در خبرآنلاین با رضا نصری حقوق‌دان بین‌المللی در مورد اهمیت و تاثیر قطعنامه توقف جنگ در غزه به گفتگو نشسته‌ایم:
قطعنامه شورای امنیت از نظر حقوق بین الملل چه اهمیتی دارد؟
این قطعنامه هم از نظر حقوقی اهمیت دارد و هم از نظر سیاسی مهم است. اهمیت آن از نظر حقوقی این است که – برخلاف تفسیر ادعایی دولت آمریکا – شورای امنیت سازمان ملل متحد اسرائیل را «موظف» به اجرای آتش‌بس کرده؛ و اهمیت آن از نظر سیاسی این است که برخلاف رویه گذشته دولت آمریکا در این مورد از اسرائیل به طور مطلق در برابر یک قطعنامه شورای امنیت حمایت نکرده است.
توجه داشته باشید که ایالات متحده آمریکا از زمان تأسیس سازمان ملل متحد تا کنون قریب به ۸۵ قطعنامه شورای امنیت را وتو کرده که نیمی از آن (۴۸ قطعنامه) مربوط به اسرائیل و در حمایت از آن بوده است. اینکه این بار – علیرغم درخواست‌های علنی و فشار لابی اسرائیل – از وتوی این قطعنامه سر باز زده بسیار حائز اهمیت است.

آیا قطعنامه می‌تواند منجر به آتش بس در غزه شود؟
برخلاف تفسیری که آمریکا بعد از صدور قطعنامه مطرح کرده، قطعنامه اخیر الزام‌آور است و اسرائیل موظف به اجرای آن است. یعنی موظف است حداقل تا پایان ماه رمضان حملات نظامی‌ خود را به غزه متوقف کند و در مسیر تحقق یک آتش‌بس پایدار گام بردارد. به نظرم لازم است بر الزام‌آور بودن این قطعنامه تاکید شود.
اینکه آمریکا می‌گوید قطعنامه الزام‌آور نیست، خلاف واقع است. درست است قطعنامه تحت فصل هفتم منشور تصویب نشده اما هم متن قطعنامه بیانگر نیت شورای امنیت در برقراری آتش‌بس است، هم بستر تصویب قطعنامه و تاریخچه آراء و مذاکرات نشان می‌دهد اعضای شورای امنیت ماه‌هاست خواستار الزام اسرائیل به توقف منازعات هستند. به بیان دیگر، شرایطی که قطعنامه‌های شورای امنیت را وفق ماده ۲۵ منشور الزام‌آور می‌سازد برقرار است.
ضمن اینکه در سال ۲۰۱۸، شورای امنیت قطعنامه ۲۴۰۱ را تصویب کرد که در آن خواستار آتش‌بس فوری در سوریه به مدت ۳۰ روز شده بود.
آن قطعنامه نیز قطعنامه فصل هفتمی نبود و بر اساس ماده ۲۵ منشور تصویب شده بود؛ و شورای امنیت در آن قطعنامه نیز در بندهای عملیاتی از همان افعال و عباراتی استفاده کرده بود که در قطعنامه آتش‌بس امروز در مورد غزه استفاده کرده‌ است. در آن زمان، نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد آن قطعنامه را الزام‌آور می‌دانست و از سایر اعضای شورا هم خواسته بود «رژیم اسد را تا جایی که می‌توانند برای تبعیت از آن تحت فشار قرار دهند»!
پس اینکه امروز آمریکا می‌گوید قطعنامه الزام‌آور نیست مبنای حقوقی ندارد و این تفسیر موسع صرفاً به این جهت مطرح می‌شود که به اسرائیل قدرت مانور بیش‌تری ببخشد.
در هر حال، هر چه فشار بین‌المللی به اسرائیل برای اجرای قطعنامه بیش‌تر شود، احتمال اثرگذار عملی آن نیز بیش‌تر خواهد بود. هرچند به احتمال قوی اسرائیل – با مبادرت به یک تفسیر موسع دیگر از قطعنامه – اجرای آتش‌بس را موکول به آزادی همه گروگان‌ها خواهد کرد. پس در اینجا نیز مهم است تلاش شود تفسیر درستی از این قطعنامه در فضای بین‌المللی و فضای رسانه‌ای ارائه و غالب شود.
در واقع، شاید بتوان گفت تصویب این قطعنامه نشان می‌دهد ماه عسل اسرائیل تمام شده و باید از فرصت پدید آمده برای وادار کردن آن به تمکین با حقوق بین‌الملل استفاده کرد.
چنین قطعنامه ای می‌تواند ابروی از دست رفته سازمان های بین المللی در ۶ ماه گذشته را بار دیگر به دست آورد؟
در هر حال، تصویب این قطعنامه – که با ابتکار اعضای موقت و منتخب شورای امنیت محقق شد، نشان می‌دهد سازمان ملل متحد ظرفیت بالایی دارد که باید از آن استفاده کرد. یعنی توان آمریکا در مقابله با این سازمان و اکثریت اعضای آن حدی دارد و چنانچه اجماع فراگیری در این سازمان شکل بگیرد، می‌توان آمریکا را به تعدیل مواضع‌اش وادار ساخت و ظرفیت‌های نهفته این نهاد مهم بین‌المللی را آزاد کرد. در هر حال، نباید به دلیل قدرت و نفوذ آمریکا به مقوله دیپلماسی چندجانبه نگاه شکست‌گرایانه – یا Defeatist – داشت.

۳۱۱۳۱۲

منبع: خبر آنلاین

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا