ترکمان جوان چگونه به دام ساواک افتاد؟ / ساواک نیروهای تندرو را تقویت می کرد/ مصدق در دادگاه نظامی: ۱۰۰ سال طول بکشد انتخابات راه حل کشور است
فروزان آصف نخعی: مرحوم دکتر مصدق حتی در دادگاه نظامی که او را گرفته، و محاکمه می کرد، زیر میز نمی زند، می گوید اگر ۱۰۰ سال هم به طول بینجامد ملت ایران راهی جز انتخابات و ایجاد مجلسی که نمایندگان واقعی مردم در آن باشند ندارد، یعنی بقیه راه ها بی راهه و به ترکستان است.محمد ترکمان مورخ و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران با اعلام مطالب بالا در گفت و گو خبرگزاری خبرآنلاین با او، تاکید می کند:« مرحوم مصدق در انتخابات زمان شاه، هرچند همه اش قلابی بود، ولی می خواست در آن ها روزنه ای ایجاد کند» «به همین دلیل از جمله در انتخابات دوره بیستم که تابستانی و زمستانی داشت، از ملیون در کاشان فقط مرحوم اللهیار صالح انتخاب شد. اما شاه حتی آن یک نفر را هم تحمل نکرد و مجلس بیستم را منحل کرد. با این وجود بازهم مرحوم مصدق دنبال پارلمان و انتخابات بود.»
این مورخ تاریخ معاصر ایران در ادامه با تاکید بر این که «امکان را باید ساخت» می گوید: «بعد از کودتای ۲۸ مرداد، رجال ایران که درک سیاسی داشتند نگفتند چون کودتا شده، ما دیگر کنار می کشیم، مصدق زندانی و دادگاهی می شود، یارانش، وزرایش و طرفدارانش همه یا در زندان اند یا کشته شده اند یا تحت شکنجه اند و یا آواره و فراری هستند. لیکن آمدند روزنه گشایی کردند. چون شاه گفته بود انتخابات آزاد است. با نوشتن نامه به شاه گفتند می خواهیم میتینگ بگذاریم، مرحوم علامه دهخدا، مرحوم آیت الله سیدجعفر غروی، مرحوم حجت الاسلام جلالی موسوی، مرحوم سرهنگ احمد اخگر، که همگی مصدقی و ملی بودند، نامه ای به وزارت کشور برای برگزاری میتینگ و دعوت از مردم برای مشارکت در انتخابات نوشتند. با همین نامه معلوم شد کی دروغ می گوید.»
ترکمان در ادامه با اشاره «حکومت پهلوی دوم همواره برای تایید سیاست هایش تندروی ها را برجسته می کرد» افزود:« گروه موسوم به فداییان اسلام یعنی نواب صفوی در نهایت با صدور اطلاعیه ای انتخابات دوره هیجدهم را تحریم کردند این اطلاعیه در روزنامه اطلاعات منتشر شده است. خیلی جالب است که تحریم چاپ می شود. ولیکن نامه علامه دهخدا، که می گوید می خواهد مردم را دعوت به مشارکت بکنند، منتشر نمی شود. در این باره بیش از این چه می توان گفت.»
ترکمان در ادامه در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این که «نباید فراموش کرد افرادی به دلیل آزارهایی که دیده اند مواضع اکسترمیستی و افراط گرایی دارند» افزود: «من در شرایط آنان نبوده ام. خودش و خانواده اش اذیت و آزار بسیار دیده اند. ولی کسانی طالب این نیستند مردم به سمت صندوق بروند.»
در نهایت سخنان او در این بخش ختم به یکی از خاطرات زندگی اش در باره هزینه هایی که میانه روها و خط اعتدال می پردازد او گفت:« در ابتدای کتاب نامههای دکتر مصدق نوشتم «تقدیم به شهیدان خط اعتدال». سرهمین برای انتشار کتاب مدت ها مجوز نمی دادند. در این وضعیت معتدلین شهید می شوند. اتفاقا شاید تندروهای آتش بیار معرکه، برای بعضی جریان ها مناسب تر باشند.»
جمع بندی ترکمان در باره حرکت ها تند و رادیکال
این مورخ تاریخ معاصر در ادامه به جمع بندی اش در باره حرکت های تند و رادیکال پرداخت و گفت: «سال ها است به این جمع بندی رسیده ام اشخاص تند، فاقد دقت نظر از نظر اندیشگی هستند. در تجربه زیسته ام، به ویژه در دوره نوجوانی فکر می کردیم خودمان بهترین دیدگاه و تحلیل را داریم. بعدها متوجه شدم که این افکار و نوع عمل چقدر بچه گانه و حقیرانه بوده است.»
ترکمان با اشاره به این که«ما نیروهایی بسیار بی تجربه بودیم» و نیروهای امنیتی از این بی تجربگی نهایت را بهره را می برند می گوید: « یک مشت بچه که اصلا هِرّ را از بِرّ تشخیص نمی دادیم، به کار سیاسی که پیچیده ترین امر در هستی اجتماعی است رو آورده بودیم. من از ۱۲ سالگی افتادم در این بازی ها، و آلت فعل شدم. در آن شرایط گونی، گونی، برایمان اعلامیه می آمد، و ضمن پخش آن ها، شلوغ می کردیم، و جاهایی را برهم می زدیم. همین کارهای بسیار ابلهانه. بعد که فهمیدم ماجرا مشکوک است، گروه را تعطیل کردیم، ولی این بار به جرم تعطیلی چنین گروهی، ساواک ما را دستگیر کرد.»
او درادامه می گوید: «تا اندازه ای معتقدم تخطئه دیگران برای جوانان، تا اندازه ای طبیعی است. اما برای کسی که تفاوت آقای خاتمی و آقای احمدی نژاد که کشور را ویران کرد، یا تفاوت وضعیت زمان آقای روحانی با وضعیت کنونی را تشخیص نمی دهد اساسا با این شخص چه گفت و گویی دارم؟ آن هم در شرایطی که متوجه نیست، حضورش می تواند جریانی را تقویت کند، که منافع، مصالح و امنیت ملی ایران را تامین کرده، نام ایران را از حقارت نجات و به مردم ایران شخصیت بدهد.»
این مورخ با توجه به تجربه زیسته خود، درادامه با اشاره به این که «زمان هایی، مثل رخدادهای تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه» گفت: «آن زمان دائم به دوستان دانشجو می گفتم هدف آقای خاتمی، اصلاحات، و نبود آرامش است، در دام نیفتید. کسانی منافعی دارند که آن منافع در هرج و مرج بیشتر تامین می شود. این مسایل در شرایط مختلف تاریخی رخ می دهد.»
خط متفکران دلسوز در شرایط کنونی کشور
ترکمان در ارتباط با سخنان عباس عبدی که در ارتباط امضای بیانیه توسط متفکران گفته بود «به نظرم چنین متنی شایسته امضای آنان نبود» گفت: «من نمی دانم آقای مهندس عبدی چه گفته است. مرجع سیاسی بنده مرحوم دکتر مصدق است. و تاسف می خورم از آن دورانی که ایشان را نمی شناختم و به بیراهه رفتم. فکر می کنم دکتر مصدق می تواند در این شرایط کنونی راهنمای خوبی برای ما باشد. چون یک دوران طولانی در عرصه بوده، و می تواند از لحاظ مبانی نظری وعملی برای کنشگر راهنمای خوبی باشد. البته الزامات زمان را هم باید در نظر گرفت.»
او با شاره به این که «تاثیرگذاری ما با توجه به بضاعت فکری و تاریخی مان، در این اندازه است که مانع بشویم اوضاع از این بدتر بشود و یک گام جامعه را به سوی بهبودی سوق دهیم، گفت:« جریان انحصار طلب اساسا دغدغه ها و مساله هایش این چیزها نیست. برخی می گویند از منظر راهبردی، آن ها برنده خواهند بود. این درحالی است که آن ها نه در نظریه اعتقادی به صندوق رای دارند. ولی یک کنشگر اجتماعی خشونت پرهیز دارای دغدغه جان و مال مردم از همین فرصت ها و حداقل ها باید استفاده کند. برای من و برخی در حد مقاله نوشتن، حضور در رسانه و تالیف کتاب است. برای کسی دیگر تدریس، دیگری ساختن نهاد مدنی، کسی دیگر ساختن نهاد محیط زیستی است. همه این ها دارای ارزش بالا هستند. حال اگر کسانی بروند داخل مجلس که از حقوق ملت دفاع کنند، این هم مبتنی است بر آموزه های مرحوم دکتر مصدق. مرحوم دکتر مصدق حتی در دادگاه نظامی، که محاکمه اش می کردند، و می دانست چه سرنوشتی در انتظارش است، زیر میز نمی زند، می گوید اگر ۱۰۰ سال هم به طول بینجامد ملت ایران راهی جز انتخابات و ایجاد مجلسی که نمایندگان واقعی مردم در آن باشند ندارد، یعنی بقیه راه ها بی راهه و به ترکستان است.»
او در ادامه می گوید: «دکتر مصدق هروقت می توانست کاری انجام بدهد حضور پیدا می کرد. وقتی شرایط سخت می شد کناره می گرفت. سرش را به دیوار نمی زد. حسین مکی در کتاب «نطق های تاریخی مصدق در دوره های پنجم و ششم» نوشته، مصدق با بیان مواضع اش، چوبه دار خود را بردوش گرفته بود. ولی حاضر است خودش جان بدهد ولی نمی خواهد مردم آسیب ببینند. متاسفانه در جریان رادیکال، مردم بیشتر آسیب می بینند تا آن هایی که مردم را به رادیکالیسم دعوت می کنند.»
این مورخ تاریخ معاصر ایران می گوید: «میهن دوست ایرانی باید در زمانی که امکان حرکت دارد حضور پیدا کند. در زمانی که خشونت بالاست و مردم آسیب می بینند باید به فکر حفظ سرمایه های انسانی، اجتماعی، فرهنگی و وضعیت کشور باشید، نه ذهنیات خودش. اتفاقات سال های گذشته، زیان های گسترده ای برای کشور داشت، آیا به کنشگری بیشتر یا به انفعال جامعه ختم شد؟ من معتقدم سوق دادن جوانان به دادن شعارهایی در حمایت از جنبش فلان و …، با سرخوردگی، انفعال و خانه نشینی و یا مهاجرت گسترده ناشی از مواجهه با خشونت، همراه بوده و هست. جوانان و … سرمایه های کشور هستند.»
او سپس به سخنان اللهیار صالح در سال ۱۳۴۱ استناد کرد و گفت: «خدا رحمت کند مرحوم اللهیار صالح را که در سال ۱۳۴۱ به بعد می گفت دوران، دوران صبر و انتظار است. البته قبلا به او ایراد می گرفتیم. اما الآن می گویم ایشان شعار درستی می داد.»
مشروح این گفت و گو به زودی منتشر می شود.
بیشتر بخوانید:
۵۲ چالش اجتماعی که ذهن ایران را درگیر کرده استببینید| دولت ها نمی توانند بهشت بسازند / لاک پشت ها برنده اند نه خرگوش هاببینید | انتخاب مشترک مردم و نظام، عدم ورود به جنگ غزه بود / باید از ابزار گفت و گو با جهان استفاده کنیمببینید| کشور مال ماست یعنی چه؟ / بزرگترین مشکل ایران چیست؟
۲۱۶۲۱۶
منبع: خبر آنلاین