مرگ اندیشی میان مسلمانان و مسیحیان مشترک است؟

«مبلغ» – مهراب صادق‌نیا، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه مرگ و تجربه‌های نزدیک به مرگ هم تلخ و هم شیرین است، گفت: انسان‌ها تنها موجوداتی هستند که سناریوی زندگی خود را از پیش می‌دانند و به اینکه یک روز می‌میرند، واقف هستند، اما به هر دلیل این مرگ را کتمان می‌کنند.
نشست علمی برخط «بررسی تطبیقی تجارب نزدیک به مرگ (NDE) از منظر ادیان» روز گذشته به همت مؤسسه‌های آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره) و مجتهده امین(ره) وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان با همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
حجت‌الاسلام مهراب صادق‌نیا، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه مرگ و تجربه‌های نزدیک به مرگ هم تلخ و هم شیرین است، اظهار کرد: رساله من در مقطع دکترا درباره تحلیل اجتماعی رابطه مرگ با معنای زندگی بود که در آن به مقایسه تجربیات مسلمانان و مسیحیان پرداختم. در روایت این دو دسته، تشابهات بسیاری به چشم می‌خورد، اما از سویی هم حالت شخصی داشت و من به مقایسه شکل مواجهه با آن پرداختم و در نهایت تجربیات چهار گروه عالمان دینی مسلمان، عالمان دینی مسیحی، مسلمانان معمولی و مسیحیان معمولی را بررسی کردم.
وی ادامه داد: از ٨٠ سال پیش، پژوهشگران غربی درباره مرگ به پژوهش پرداختند، اما در جامعه ایران نزدیک به ۲۰ سال می‌شود که پژوهش‌هایی در این زمینه انجام شده است. با توجه به اینکه ترسیدن از مرگ کافی نیست و زندگی باید تابع مرگ باشد، ضرورت پرداختن به این مسائل بیشتر می‌شود.
مرگ یعنی قطع شبکه‌های ارتباطی انسان‌ها
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با طرح این پرسش که مرگ چیست، بیان کرد: مرگ در تعریفی ثابت عبارت است از افت فشار خون، مرگ زندگی و…، اما از حیث فرهنگی تعریف آن متفاوت است. بر اساس واکنش‌هایی که به مرگ وجود دارد، از خلال تجربه‌ها می‌توانیم تعریفی به دست بیاوریم. برای مثال در جامعه‌شناسی، قطع شبکه‌های ارتباطی انسان‌ها را مرگ می‌گویند. تعاریف متفاوت از مرگ در جوامع گوناگون، کنش‌های مختلفی به وجود می‌آورد؛ از این‌رو تجربه‌های نزدیک به مرگ هم باید متفاوت باشد.
وی در تعریف تجربه نزدیک به مرگ توضیح داد: همه تعاریف را می‌توان در دو دسته خلاصه کرد؛ دسته اول تجربه‌هایی را شامل می‌شود که انسان بعد از مرگ بازگشت‌پذیر تجربه می‌کند و دسته دوم نیز دربرگیرنده تجربه‌هایی‌ است که در فاصله مرگ و بازگشت برای انسان حادث می‌شود.
صادق‌نیا اضافه کرد: برای مثال کسی که از ارتفاعی پرت می‌شود، برای مدتی مرگ را تجربه می‌کند و آگاهی‌هایی برایش حاصل می‌شود، از نوع دسته اول است. این تجربه‌ها باید دو شرط اساسی داشته باشد تا اسم آن را تجربه نزدیک به مرگ بگذاریم؛ اول اینکه آگاهی‌ها و اطلاعاتی را دربر گیرد که از طریق معمول به دست آوردن آنها ممکن نباشد. دوم، از نظر پزشکی علائمی مبنی بر اینکه انسان تجربه‌گر، مغز یا ذهن طبیعی داشته باشد و به عبارتی اختلالی در آن نباشد، وجود داشته باشد.
وی با بررسی معنای دیگر مرگ در جامعه‌شناسی و روانشناسی که مواجهه مستقیم با مرگ پیش‌تر است، اظهار کرد: انسان‌ها تنها موجوداتی هستند که سناریوی زندگی خود را از پیش می‌دانند و به اینکه یک روز می‌میرند، واقف هستند، اما به هر دلیل این مرگ را کتمان می‌کنند. گاهی به دلایلی، مرگ‌آگاهی در انسان شعله‌ور می‌شود، به مرگ خود می‌اندیشد و احساس می‌کند که به زودی خواهد مرد و در اصطلاح به مرگ‌اندیشی می‌رسد. برخی، تجربه‌های نزدیک به مرگ را به این حوادث مربوط می‌دانند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه گفت: نوع دیگری از تجربه نزدیک به مرگ هم وجود دارد. برای مثال وقتی پزشک به شخصی می‌گوید که سه ماه دیگر بیشتر زنده نیست، در این شرایط برای او اتفاقاتی می‌افتد که شروع می‌کند به تسویه حساب کردن، حلالیت طلبیدن و… . آن‌ شخص تجربیاتی دارد که موجب می‌شود این کارها را انجام دهد. این افراد بسیار صریح‌اللهجه می‌شوند، کنش‌های عقلانی آنها بیشتر است و دیگر مراعاتی برای سنت و… ندارند. این نوع دوم، تجربه‌های نزدیک به مرگ بسیار ارزشمندتری دارند که بیشتر قابل پیمایش‌ است.
شباهت و تفاوت تجربه‌های نزدیک به مرگ
وی با بیان اینکه تجربه‌های نزدیک به مرگ، چه در دسته اول و چه در دسته دوم عمیقاً شخصی هستند، گفت: هر کدام از ما ممکن است تصویری دیده باشد که نفر دیگر ندیده، اما در عین حال که شخصی هستند، وقتی در قالب کلمات ریخته می‌شوند، صورت‌های مشترکی بین آنها می‌بینیم. خصوصاً در دسته اول، شکل‌های مشترک زیادی بین آنها وجود دارد.
صادق‌نیا ادامه داد: تعدادی از این صورت‌های مشترک عبارتند از تجربه احساس عاری از درد، ترک بدن به‌گونه‌ای که قادر به دیدن جسم خود هستند، کار کردن ذهن بسیار سریع و بیشتر از حد معمول خود، ورود به تونلی تاریک که در انتهای آن نوری درخشان وجود دارد، عشق مطلق و بی‌حد داشتن، ناچیزانگاری جهانی که در آن زندگی می‌کردند، دسترسی به دانش نامحدود، بررسی و مرور زندگی، پیش‌نمایش رویدادهای آینده و برخورد با مخلوقات برتر به‌خصوص چهره‌های مذهبی شناخته‌شده.
وی بیان کرد: نکته مهم این است که اگرچه بیشتر تجربه‌های نزدیک به مرگ، خوشایند هستند؛ اما شخصی مثل آقای گریسون درباره تجربه‌های منفی هم کار کرده و آنها را گرد آورده است. برای مثال مردی که دچار ناراحتی قلبی شده بود، می‌گفت: «حس می‌کردم در اعماق زمین افتاده‌ام و در آنجا مجموعه‌ای از دروازه‌های بزرگ و زنگ‌زده وجود داشت که می‌اندیشیدم دروازه‌های جهنم هستند.» پس با دو مدل از تجربه‌های نزدیک به مرگ مثبت و منفی روبرو هستیم که در ایران، تمرکز بیشتر بر تجربه‌های مثبت است.
انواع مواجهه با تجربه‌های نزدیک به مرگ
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در پاسخ به این پرسش که انواع مواجهه با این تجربه‌ها چگونه است، اظهار کرد: سه اتفاق ممکن است برای تجربه‌گران رخ دهد؛ اتفاق اول که بیشتر برای آدم‌های معنوی رخ می‌دهد، چرخش است که صورت دینداری آنها عمیقاً تغییر پیدا می‌کند. اتفاق دوم، تقلیل‌گرایی‌ست. این اتفاق به‌خصوص درباره تجربه‌های خوشایند رخ می‌دهد؛ یعنی شخص از خود می‌پرسد، همه آنچه از مرگ گفته می‌شد، همین بود؟ با توجه به اینکه اخلاق در جامعه ایران، مرگ‌بنیاد است، اگر تقلیل‌گرایی رواج پیدا کند، به جامعه اخلاقی آسیب جدی وارد می‌شود و اتفاق سوم، همراهی آزاردهنده است که سبب می‌شود برخی، دیگر به زندگی عادی خود برنگردند.
وی در پایان با بیان اینکه در مقابل این تجربه‌ها، سه واکنش اتفاق می‌افتد، گفت: واکنش اول، انکار است؛ یعنی دسته‌ای از افراد به‌دلیل تشابهاتی که در بیان تجربه‌گران وجود دارد، آن را دروغ می‌پندارند. واکنش دیگر، تبیین‌های علمی است و به نظرات پزشکی و روانشناسی درباره تجربه‌گران برمی‌گردد و در نهایت سومین نوع واکنش، الهیاتی است.

منبع: ایکنا

منبع: خبر آنلاین

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا