جنگ غزه، جنگ نفت و گاز است/ پروژه بعدی کرانه باختری است/ تل آویو اهداف اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارد

چند هفته پیش، درست قبل از شعله ورشدن آتش جنگ در غزه، نتانیاهو به مجمع عمومی سازمان ملل رفت و در آنجا نقشه ای را روی دستانش بالا برد و به نمایش گذاشت و سپس برنامه خود را برای خاورمیانه جدید رسما اعلام کرد.
مردم پرسیدند آن خط احمقانه ای که او روی نقشه با یک ماژیک قرمز کشید چه بود؟
آن خط قرمز نماد یک دالان اقتصادی بود که از هند تا امارات تا عربستان سعودی، اردن، اسرائیل و در نهایت تا کل قاره اروپا امتداد پیدا می کرد.
ماجرا از این قرار است که ایالات متحده متوجه شده که نفوذش در جهان گام به گام کمرنگ‌تر می‌شود و اهمیت دلار پس از صرف میلیاردها دلار در جنگ با روسیه در اوکراین کاهش یافته است؛ در نتیجه در واشنگتن و تل آویو به تکاپو افتاده اند.
چاره را در تلاش برای مقابله با “بریکس” و مقابله با چین دیدند. از جمله با تراشیدن رقیبی برای طرح “جاده ابریشم”.
یادمان باشد که جاده ابریشم باستانی بزرگترین و مهم ترین جاده تجاری در تاریخ بشر بوده است. این پروژه بسیار عظیم بود! این جاده از چین تا سوریه و دریای مدیترانه امتداد داشته است. امروز چینی‌ها می‌دانند که این جاده چقدر مهم است و می‌خواهند آن را احیاء کنند.
این جاده آینده اقتصاد، تجارت و سیاست جهان را رقم خواهد زد. تنها در عرض چند هفته، ایران و عراق یک قرارداد راه آهن امضا کردند، و بدین ترتیب اکنون ارتباط ریلی بین این دو کشور ایجاد شده است.
اسد، رئیس جمهور سوریه که توسط غرب در طول یک دهه تحریم شده بود، به چین، یعنی بزرگترین اقتصاد جهان سفر کرد و قرارداد مشارکت استراتژیک با این کشور امضا کرد! این یک قرارداد محوری و اساسی است!
بنابراین، در حال حاضر جاده ابریشم جدید دارای دسترسی ریلی از دریای مدیترانه تا بندر لاذقیه در سوریه است. به عبارتی نه تنها راه تجارت زمینی، بلکه راه تجارت دریایی نیز جاده ابریشم را کامل می کند و این بسیار مهم است.
اگرچه این اتفاقات بزرگ و عظیم و مهم اند، ولی تک جنبه اند، اگر به اهمیت انتقال گاز توجه نشود.
در واقع چگونه می توان درباره خاورمیانه صحبت کرد و به گاز و نفت نپرداخت؟
زمانی که کودتای میدان با تحریک ایالات متحده در سال ۲۰۱۴ اتفاق افتاد، انگیزه‌اش تنها گسترش ناتو و محاصره روسیه نبود. این کودتا هدفش احاطه، تقلیل و قطع گاز روسیه به اروپا بود. روسیه کشوری است که بزرگترین ذخایر اثبات شده گاز طبیعی را دارد. اوکراین را کنترل کنید و آنوقت خطوط لوله های نفت و میزان و عرضه گاز روسیه به اروپا را کنترل کرده‌اید.
برای دهه‌ها، سیاستمداران ایالات متحده، چه جمهوری‌خواه و چه دموکرات‌ در همه دولت‌ها، آشکارا جلوی دوربین می‌گفتند: ما نورد استریم را نمی‌خواهیم!
انفجار لوله گاز نورد استریم ۱ و ۲ بی شک فاحش ترین و بزرگترین حمله تروریستی به زیرساخت های اروپا در تاریخ مدرن بود. تنها سه کشور در جهان هستند که می توانستند عامل این انفجار باشند: روسیه، انگلستان و ایالات متحده.
طبیعی است که روسیه عامل این انفجار نمی‌توانست باشد و آجر از زیر پای خود بکشد و یا در حقیقت به پای خود شلیک کند.
با آن انفجار انتقال گاز روسیه به اروپا قطع شد و به همین راحتی ایالات متحده موفق شد تا به یکی از اهداف دیرینه سیاست خارجی خود دست یابد.
حال باید توجه کرد که تنها کشور بزرگ با ذخایر عظیم گاز که در جهان مقام دوم را دارد ایران است.
ایران یک توافق هسته‌ای را در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ امضا کرد و سعی کرد به هر شکل ممکن پایبندی خود را به مقررات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سازمان ملل متحد ثابت کند. آنها هم از این راضی‌تر نمی‌توانستند باشند. اما ناگهان ایالات متحده، زیر این قرار داد زد و خیلی ساده آن را پاره کرد و تحریم ها را دوباره علیه ایران اعمال کرد! و ایران از فروش نفت و گاز خود به اروپا و متحدانش محروم شد.
به این ترتیب روسیه و ایران، یعنی دو کشوری که بیشترین ذخایر گازی را دارند از شطرنج نفت و گاز اروپا خارج شدند!
بلافاصله اسرائیل خود را به عنوان راه حل جهت رفع کمبود گاز اتحادیه اروپا مطرح کرد.
فون درلاین رئیس آلمانی کمیسیون اروپا فورا وارد میدان شد و قرارداد سه جانبه انرژی میان مصر و اسرائیل را مطرح کرد و گفت “این قرارداد نقش مهمی در استراتژی ما برای خلاص شدن از شر سوخت فسیلی روسیه ایفا می کند.”
در سال ۲۰۱۰ پس از یک پایش زمین شناسی، میدان گازی عظیمی در خاورمیانه کشف شد بنام “لوایاتان” که در دریای مدیترانه و در حوضه “لوانت” قرار دارد. به عبارتی، درست در سواحل فلسطین، لبنان و سوریه در جوار مدیترانه.
متعاقب آن پیشنهادات مربوط به ذخایر گاز سوریه رسما رد شد و همزمان از لوله گذاری در پروژه لوله قطری هم جلوگیری شد.
تقریباً یک سال پس از این ماجرا، جنگ در سوریه آغاز شد. چه کشورهائی هزینه این جنگ را تامین کردند؟ قطر، اسرائیل و ایالات متحده.
امروز یک سوم سوریه تحت کنترل ایالات متحده است و آمریکا تمام میدان های نفتی سوریه را در اختیار دارد و اسرائیل حیاتی ترین بندر سوریه یعنی “لاذغیه” را مرتب بمباران می کند.
بنابراین تمام درآمدهای نفتی سوریه قطع شده و هر گونه فعالیت دریایی مانند تجارت یا اکتشاف گاز فلج شده است.
یکی دیگر از بنادر مهم در حوضه “لواتان” در بیروت است که در سال ۲۰۲۰ به طرز مرموزی منفجر شد.
بدین ترتیب اسرائیل که خود را به عنوان راه حل جهت تامین کمبود گاز اروپا پیشنهاد کرده با NPFO ، این کشتی عظیم استخراج گاز نمایان شد و سعی کرد گاز میدان گازی «کاریش» لبنان را بدزدد!
این دزدی می‌تواند آتش زیر خاکستر یک مناقشه بزرگ مرز- دریایی بشود و در آنصورت اسرائیل از ایالات متحده طلب یاری خواهد کرد. حزب الله لبنان گفته است اگر یک اینچ مکعب گاز لبنان را بدزدید، ما با موشک هایمان به کشتی شما شلیک خواهیم کرد.
و اما غزه:
غزه نیز میدان گازی کشف نشده خود را دارد. در ضمن غزه یک اردوگاه کار اجباری است که توسط اسرائیلی ها اداره می شود و از سال ۲۰۰۷ توسط مصر و اسرائیل تحت محاصره دریایی است.
کسی نمی تواند به راحتی در ساحل غزه حتی ماهیگیری کند چه رسد به استخراج گاز.
بنابراین، اکنون در لبنان، سوریه و فلسطین، همه بنادر مهم از کار افتاده اند و تنها بندر فعال باقی مانده در ساحل مدیترانه، بندر اسرائیل در حیفاست و این کشور می‌تواند گاز را استخراج کرده و یک کریدور اقتصادی مانند آنچه نتانیاهو در سازمان ملل نشان داد را ایجاد کند.
به عبارت دیگر، اسرائیل و ایالات متحده به اتفاق هم تمام رقبا را از میدان بدر کرده اند، کالاهای ثروت آنها را دزدیده و بازار نفت و گاز جهانی را تحت فشار گذاشته اند.
با نزدیک شدن فصل زمستان، اسرائیل می‌خواهد تامین کننده گاز اروپا باشد. این در حالی است که منطقه دچار بی‌ثباتی است و اسرائیل و امریکا می‌دانند که بدون حل مسئله فلسطین هرگز نمی توان ثباتی در منطقه برقرار کرد.
بنابراین وقتی نتانیاهو با نقشه درخشان خود در سازمان ملل ظاهر شد، در قامت فردی که موقعیتش محکم است ظاهر نشد. زیرا می‌دانست جزر و مدهای فراوان در پیش دارد و فلسطین باید از پیش پا برداشته شود.
فلسطینی ها بر این امر واقف‌اند و پیش‌دستی را آغاز کردند و اسرائیل نیز دقیقاً به همین دلیل و برای تسلط کامل بر ساحل دریای مدیترانه غزه را دیوانه‌وار ویران می‌کند.
اسرائیل قبلاً نیز غزه را بمباران می‌کرد. اما اینبار از هرآنچه تا به حال کرده بود فراتر است که این خود گویای نقشه استراتژیکی آمریکا و اسرائیل برای سلطه بر نفت و گاز است! اسرائیلی‌ها امیدوارند فلسطینی‌ها برای فرار از مرگ به صحرای سینا بگریزند. اسرائیل عملا همین را به زبان آورده است. پس از غزه نوبت کرانه باختری خواهد رسید و اسرائیل طرح فشار به فلسطینی‌های آن منطقه به اردن را به اجرا خواهد گذاشت.
بی تردید این نسل کشی و پاکسازی قومی است اما پشت این نسل کشی اهداف اقتصادی و ژئوپلیتیکی قرار دارد.
حماس وقتی متوجه نقشه اسرائیل و تمایل و طمع عربستان سعودی برای عادی سازی روابط با اسرائیل و قرار داشتن در مرکز طرح کریدور هند، عربستان، اسرائیل شدند فهمیدند که دیگر امیدی به تشکیل کشور فلسطین نیست و باید فورا وارد عمل شوند تا مبادا فلسطین برای همیشه از دست برود. لحظه تعیین سرنوشت فرا رسید: یا مرگ در میدان و یا مرگ در بی وطنی و آوارگی!

311311

منبع: خبر آنلاین

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا