صالحی: صهیونیست‌ها به دنبال تحقق آرمان نیل تا فرات هستند/ هر اتفاقی رخ دهد اسرائیل شکست‌خورده جنگ امسال است

خبرآنلاین به نقل از جوان آنلاین، سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل و شورای امنیت و با کمال احترام به سازمان ملل، مستقل نیستند. من خیلی با این سازمان‌ها در ارتباط بوده‌ام. فقط پنج سال نماینده ایران در سازمان بین‌المللی انرژی اتمی بودم که زیرمجموعه سازمان ملل است و به اعتبار حضور در وزارت خارجه با این نهادها در ارتباط بودم. متأسفانه باید اذعان کنم سازمان ملل مستقل نیست. روسیه قطعنامه ارائه کرد، اما موفق به تصویب آن نشد. کشور دیگری هم نمی‌تواند کاری کند
دو هفته از عملیات موفقیت‌آمیز طوفان‌الاقصی در غزه سپری شده است؛ عملیاتی که همه ادعاهای امنیتی و نظامی رژیم‌صهیونیستی را به سخره گرفت و ضربه سختی به این رژیم وارد کرد. بعد از این ضربه کاری غیرقابل ترمیم، رژیم‌صهیونیستی به صورت کور شروع به حمله به مناطق مسکونی غزه و کشتار کودکان و مردم غیرنظامی کرده است.
در گفت‌وگوی تفصیلی با «علی‌اکبر صالحی» وزیر اسبق امور خارجه تحولات غزه و ناتوانی نهادهای بین‌المللی در برقراری آتش‌بس را مورد بررسی قرار دادیم.

صالحی دانش‌آموخته دانشگاه بیروت است که مسئولیت‌های مختلف بین‌المللی مانند وزارت امور خارجه در دولت دهم و نمایندگی ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بر عهده داشته و همین مسئولیت‌ها منجر به شناخت او از منطقه و سازوکار عملکرد نهادهای بین‌المللی شده است. صالحی معتقد است تحولات غزه به صورت آشکار، ناکارآمدی و غیرمستقل بودن این نهادها را اثبات کرد.

شورای امنیت سازمان ملل تا به امروز موفق به تصویب قطعنامه‌ای در مورد توقف جنایات در غزه نشده است. پیش‌نویس پیشنهادی برزیل و همچنین پیش‌نویس روسیه از سوی کشورهای غربی وتو شد. آیا ما شاهد شکست دیپلماسی برای متوقف‌کردن جنایات رژیم‌صهیونیستی هستیم؟
ارگان‌های بین‌المللی خیلی پا در میدان این تحولات نگذاشتند. برای فهم ناکارآمدی ارگان‌های بین‌المللی در متوقف‌کردن ماشین جنایت جنگی رژیم‌صهیونیستی باید مسئله را عمیق‌تر و ریشه‌ای‌تر بررسی کرد. بعد از جنگ جهانی دوم نظم نوین جهانی در عرصه بین‌المللی ایجاد شد. سردمدار این نظم امریکا بود. در جنگ جهانی دوم بخش زیادی از اروپا تخریب شد. امریکا ذیل پروژه مارشال هزینه این بازسازی را تأمین کرد. خب قطعاً کسی که به عنوان تأمین‌کننده مالی یک قاره مهم مثل اروپا عمل کند، مقدرات آن را هم در دست می‌گیرد، بنابراین اینگونه نظم نوین جهانی شکل گرفت. با رخ دادن تحولات صنعتی و علمی در اروپا، کشورهایی مثل انگلیس، فرانسه و آلمان پیشرو بودند، اما بعد از جنگ جهانی دوم امریکا غلبه پیدا کرد. امریکا قدرت و هیمنه خود را در ابعاد مختلف از جمله اقتصادی و نظامی گسترش داد. در بعد نظامی در اروپا پایگاه‌هایی ایجاد کرد و بمب‌های اتمی خود را در کشورهایی مثل ایتالیا جا داد. در بعد اقتصادی هم تقریباً اغلب شرکت‌های بزرگ چندملیتی در نهایت متصل به امریکایی‌‎ها هستند. به این ترتیب در بلوک غرب، امریکا حاکم اقتصادی و نظامی می‌شود. در این دوره ما بلوک شرق هم داشتیم و در دنیا توازنی بین این دو ایجاد شده بود. ماحصل این توازن نظم جهانی را شکل داده بود که در کلان این نظم، بیشترین بهره را امریکا می‌برد. امریکا همواره درصدد بود این نظم جهانی را حفظ کند و اجازه ندهد در دو حوزه اقتصادی و سیاسی رقیبی برای آن شکل بگیرد، شوروی هم که در آن زمان رقیب نظامی بود، تلاش کرد به مرور آن را ضعیف کند. در حال حاضر دو رقیب برای امریکا ایجاد شده است. روسیه سریع خود را بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بازسازی کرد و امروز تبدیل به رقیب نظامی امریکا شده است. در مقابل امریکا هم تلاش کرد با وارد کردن جمهوری‌هایی که قبلاً بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند، به اصطلاح کمربند ناتو را دور روسیه محکم کند. این سو، اما جمهوری اسلامی ایران با دارا بودن ظرفیت‌های مختلف انرژی و جغرافیای سیاسی، هم برای روسیه و هم برای امریکا مهم است. مهم‌تر اینکه ایران از یک استقلال سیاسی برخوردار است. انقلاب مهم‌ترین هدیه‌ای که به مردم ایران داد، استقلال سیاسی بود. ایران دیگر در مدار سیاسی قدرت‌های بزرگ نمی‌چرخید و در مدار خود قرار گرفت. ما کمتر کشوری در جهان داریم که اینچنین باشد و در مدار خود باشد، آن هم کشوری که در حال توسعه باشد. نوعاً کشورها در مدار دیگران می‌چرخند. در حوزه اقتصادی هم چین تبدیل به رقیب اقتصادی امریکا شد. امریکا به چین کمک کرد، اما چون چین مدیریت خوبی داشت، بدون اینکه در مدار سیاسی امریکا قرار گیرد، قدرت اقتصادی پیدا کرد. چین برای اینکه به رشد اقتصادی خود ادامه دهد، نیاز به انرژی دارد و در حال حاضر این کشور بزرگ‌ترین واردکننده انرژی در دنیاست. هیچ منطقه‌ای در دنیا جز منطقه غرب آسیا نمی‌تواند این نیاز چین را تأمین کند. در این منطقه هم شیرهای نفت و گاز عمدتاً دست امریکاست. کشورهای حوزه خلیج‌فارس بدون اجازه امریکا نمی‌توانند اقدامی بکنند. در این اوضاع تنها کشوری که شیر نفت و گاز را خود در اختیار دارد، ایران است. امریکا هم به دنبال مهار چین از طریق حوزه انرژی است. در حال حاضر ما در فضای جهانی با یک مثلث مواجه هستیم. یک ضلع این مثلت امریکا و کشورهای پیرو آن قرار دارد. یک ضلع دیگر روسیه و ضلع دیگر این مثلث چین است. ایران هم در این میان یک بازیگر تأثیرگذار و نقش‌آفرین است؛ نه در ابعاد اقتصاد جهانی و نه در ابعاد نظامی جهانی، بلکه به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای مؤثر. بخش قابل توجهی از قدرت ایران قدرت دفاعی است، یعنی ایران می‌تواند خوب از خود دفاع کند، اما بخش مهم دیگر قدرت ایران باور اعتقادی و مکتب دینی و اراده است. بیشترین قدرت ما نهفته در ایمان و اعتقاد ماست، البته ابزار هم مهم است، ولی اگر شما ابزار داشته باشید، ولی عقیده و اراده نداشته باشید، ابزار هم خیلی کارآمدی نخواهد داشت. در این نظم جهانی نهادهای بین‌‎المللی حامی منافع یک بلوک هستند.

پاسخ سؤال اول را نگرفتم، چرا شورای امنیت با گذشتن بیش از دو هفته از شروع تحولات غزه حتی قادر به صدور یک بیانیه هم نیست؟
سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل و شورای امنیت و با کمال احترام به سازمان ملل، مستقل نیستند. من خیلی با این سازمان‌ها در ارتباط بوده‌ام. فقط پنج سال نماینده ایران در سازمان بین‌المللی انرژی اتمی بودم که زیرمجموعه سازمان ملل است و به اعتبار حضور در وزارت خارجه با این نهادها در ارتباط بودم. متأسفانه باید اذعان کنم سازمان ملل مستقل نیست. خود روسیه قطعنامه ارائه کرد، اما موفق به تصویب آن نشد. کشور دیگری هم نمی‌تواند کاری کند. وجود سازمان ملل خوب است و بودش از نبودش بهتر است، اما باید پذیرفت که در سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی اراده امریکا غالب است. ما از این مسائل اطلاع داریم و نمی‌توانیم انکار کنیم. اراده حاکم بر این ارگان‌ها یک اراده مستقل نیست که بخواهد حق را از لابه‌لای حوادث استخراج کند. زمانی یک ارگان بین‌المللی نهاد قابل اعتمادی است که حق را از لابه‌لای حوادث در جهان استخراج کند. سازمان‌های فعلی این کار را انجام نمی‌دهند، حتی گاهی در پوشاندن حقیقت هم به برخی کشورها کمک می‌کنند. مگر غربی‌ها ادعای وقوع هولوکاست را ندارند. خب اگر هولوکاست بد است، چرا در مقابل کشتار مردم غزه ساکت هستند، این هولوکاست ۲ نیست که در یک لحظه ۵۰۰ نفر را از حق حیات خود محروم می‌کنند؟ اسم این کار چیست؟ وجود این سازمان‌ها بد نیست و ما هم باید با هوشمندی از ظرفیت آن‌ها استفاده کنیم. عدم‌حضور فعال باعث غالب‌شدن روایت‌های دروغین می‌شود. حضور فعالانه امت اسلامی باعث شد اسرائیل در مسئله بمباران بیمارستان در غزه موفق نشود روایت دروغ خود را به افکار عمومی بقبولاند. با اینکه امریکا هم از این روایت پشتیبانی کرد، اما کسی این روایت را باور نکرد.

طرح امریکا و اسرائیل در حال حاضر تلاش برای خروج ساکنان غزه و اسکان دادن آن‌ها در کشور مصر یا اردن است. این طرح آیا قابلیت اجرا دارد؟
به هر حال هر حادثه‌ای که رخ می‌دهد، امریکا و رژیم‌صهیونیستی تلاش می‌کنند اهداف خود را جلو ببرند. تلاش این‌ها اشغال غزه و در نهایت اضافه‌کردن آن به اراضی تخت اشغال خود است و مردم را هم به عنوان پناهجو به کشورهای دیگر بفرستند و در اردوگاه‌ها اسکان دهند. بعد از این مرحله سراغ کرانه غربی بروند و آرمان از نیل تا فرات را محقق کنند. در اقدامات اخیر این ذهنیت را دنبال می‌کنند، اما خداوند فرموده است: وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ.

چرا به نظر شما این طرح شدنی نیست؟
ارتش و قوای نظامی هر کشوری چهار رکن دارد. یک رکن ارتش دلیل و سبب برای ورود به هر جنگ و تنش نظامی است. ارتشی وارد یک جنگ می‌شود که دلیل و سببی داشته باشد. یک بعد دیگر ارتش داشتن تسلیحات و تجهیزات است. بعد دیگر فرماندهی است. اما بعد آخر و بسیار مهم هر ارتشی اراده و ایمان در آن ارتش است. همه این ابعاد مهم هستند و هر کدام ضعیف باشند، بعد دیگر را هم ضعیف می‌کنند. در امر فرماندهی دو عنصر مهم و تأثیرگذار هستند؛ عنصر اطلاعات و عنصر شناخت. چرا در جنگ‌های اعراب و اسرائیل همیشه اسرائیل برنده و دولت‌های عربی بازنده بوده‌اند؟ اولین جنگی که بین این دو رخ داد در سال ۱۹۴۸ بود که اسرائیل تازه تأسیس شده بود و دولت‌های عربی موفق نشدند و در نهایت تن به آتش‌بس دادند، این در حالی است که در آن مقطع اسرائیل یک رژیم تازه‌تأسیس بود، اما کشورهای عربی کشورهایی با قدمت زیاد هستند. جنگ بعدی در سال ۱۹۵۶ با عنوان جنگ سوئز است که در این جنگ فرانسه، اسرائیل و انگلیس با مصر وارد جنگ شدند. عبدالناصر به تأسی از ملی‌شدن صنعت نفت کانال سوئز را هم ملی اعلام کرد. در این جنگ امریکا و نیروهای بین‌المللی وارد شدند و یک توافق آتش‌بس شکل گرفت. جنگ بعدی در سال ۱۹۶۷ رخ داد که مشهور به جنگ شش روزه است. من در آن زمان در لبنان دانشجو بودم، شاهد بودم که چه غم و ناراحتی‌ای در بین امت اسلامی وجود داشت. مصر، اردن، سوریه و عراق وارد جنگ شدند، اما باز هم شکست خوردند. در نتیجه این شکست‌ها یک یأس و ناامیدی شدید در لبنان و کشورهای عربی شکل گرفت. امام موسی صدر این فضا را شکست. در این جنگ‌ها با اینکه ارتش‌های عربی عناصر سبب و دلیل، تجهیزات و فرماندهی را داشتند، اما شکست خوردند. مهم‌ترین عنصر نبود ایمان و اراده بود. اراده اعراب ضعیف بود. سرباز اسرائیلی تورات دستش بود، اما سرباز عرب در وضعیت نامناسبی به سر می‌برد. سال ۱۹۸۲ حزب‌الله لبنان تأسیس می‌شود، اسرائیل حمله همه‌جانبه و تا بیروت پیشروی می‌کند، اما حزب‌الله و دیگر گروه‌های مقاومت لبنانی اسرائیل را مجبور می‌کنند در سال ۱۹۸۵ لبنان را ترک کند، یعنی ورود مردم و جریان‌های مردمی صحنه را عوض کرد.

شما اشاره به ورود مردم به جای دولت‌ها به صحنه نبرد با اسرائیل کردید که از همین مقطع هم شکست‌های اسرائیل شروع می‌شود. چه تحولی باعث ورود مردم و گروه‌های مقاومت به صحنه نبرد با رژیم‌صهیونیستی شد؟
دلیل این تحول بی‌شک پیروزی انقلاب اسلامی بود. در سال ۱۹۷۹ که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، اصلی‌ترین پیامی که به منطقه ارسال کرد، این بود که ایمان و اراده عنصر مهم در تحولات سیاسی و نظامی است. در زمان پهلوی جامعه ما مسیر انحرافی می‌رفت، امام با انقلاب اسلامی این مسیر را اصلاح کرد. امام با بعد دولتمردی و سیاستمداری خود این کار را انجام داد. وقتی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، دولت‌های عربی نگرانی‌هایی پیدا کردند. این امر آن‌ها را از انقلاب دور کرد. این شکاف و فاصله را، اما ملت‌ها و حرکت‌های آزادی‌بخش پرکردند. جمهوری اسلامی به قاعده حمایت از مظلوم در مقابل ظالم باور دارد و همین امر یکی از ویژگی‌های ماندگاری انقلاب اسلامی است.

ورود جنبش‌های مردمی باعث چه تحولی در مسئله فلسطین شد؟
از زمانی که این اتفاق افتاد، روند شکست‌های اسرائیل شروع و اسرائیل مجبور شد سال ۲۰۰۰ از جنوب لبنان هم خارج شود. من آن زمان نماینده ایران در آژانس بودم. سفیر لبنان به مناسبت این اتفاق مبارک سفرا را به یک میهمانی دعوت کرده بود. من موقع دست دادن گفتم که به شما این پیروزی را تبریک می‌گویم، او جواب داد من باید به شما تبریک بگویم، این شما بودید که اسرائیل را بیرون کردید.

طوفان‌الاقصی به معنای دقیق کلمه شکست اسرائیل بود. رهبر معظم انقلاب هم آن را شکست غیرقابل ترمیم این رژیم نامشروع تعبیر کردند. چرا باید رژیم‌صهیونیستی را شکست‌خورده تحولات سال‌های اخیر جبهه مقاومت بدانیم؟
هر اتفاقی هم بعداً رخ دهد، اسرائیل شکست‌خورده جنگ امسال است. چرا این حرف را مطرح می‌کنیم، چون در همین جنگ دائماً اعلام کردند ما با افراد غیرنظامی کاری نداریم، رسانه‌های غربی هم از این مسئله پشتیبانی کردند و یک حالت انسان‌دوستانه به خود گرفتند، بعد هم بیمارستان را زدند. این امر اوج شکست رژیم‌صهیونیستی را نشان داد که دروغگویی و نفاق این رژیم عیان شد. حمله به افراد عادی نشان‌دهنده عصبانیت و شکست اسرائیل است. از ابتدای جنگ تاکنون، همه امکانات اولیه غزه را قطع کرده‌اند تا مردم را فراری دهند، اما مردم غزه ایستاده‌اند. از طرف دیگر عاجز از حمله زمینی به غزه هستند. چرا حمله نکرده‌اند، چون نگران هستند و از عواقب آن وحشت دارند. در حال حاضر استراتژی اسرائیل ایجاد ترس در مقابل کثرت است. جمعیت همسایگان عرب رژیم‌صهیونیستی حدود ۱۴۰ میلیون‌نفر است، در حالی که جمعیت این رژیم به ۱۰ میلیون نفر هم نمی‌رسد، بنابراین با استراتژی ایجاد رعب به دنبال غلبه پیداکردن بر این اکثریت است. در حال حاضر عملیات نظامی به غزه را عقب انداخته‌اند و در حال مصاحبه هستند تا سیستم اطلاعاتی خود را تقویت کنند. آن‌ها تمام ماهواره‌های کشورهای غربی را روی غزه بسیج کرده‌اند تا کمک اطلاعاتی به اسرائیل بدهند. اکنون در مسئله فلسطین دو عنصر تصویرسازی و روایتگری بسیار مهم است. ما باید روایت درست در این زمینه را به افکار عمومی دنیا برسانیم. امام موسی صدر می‌گفت بین شیطان و اسرائیل، جنگ با اسرائیل را انتخاب می‌کنم. ماهیت این رژیم را باید به مردم بشناسانیم.

در تحولات اخیر غزه تحرکات وزارت امور خارجه را چطور ارزیابی می‌کنید؟
به نظر من تحرکات و فعالیت‌های وزارت امور خارجه قابل تقدیر است. این امر را بدون هیچ تعارفی عرض می‌کنم، واقعاً خوب عمل کردند. توصیه من در تحولات اخیر این است که اظهارنظرهای رسمی را به رهبری، رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه واگذار کنیم و بقیه مقامات اظهار نظر نکنند تا خدایی ناکرده کشور دچار هزینه نشود.

با توجه به تحولات اخیر و افزایش قابل ملاحظه قدرت جبهه مقاومت، آینده آرمان فلسطین را چطور می‌بینید؟
رویه موجود نشان می‌دهد از سال ۲۰۰۰ به بعد محور مقاومت در حال افزایش قدرت و اسرائیل در حالت ضعیف‌شدن و پوسیدن است. ارتش رژیم‌صهیونیستی و نسل‌های جدید ارتش و مردم ساکن فلسطین‌اشغالی، بی‌انگیزه و بی‌ایمان‌تر شده‌اند. عادی‌سازی هم همان رعبی بود که اسرائیل در بین کشورهای عرب انداخته بود که این رعب با عملیات طوفان‌الاقصی شکسته شد.
با توجه به این مسئله، جبهه مقاومت در حال تقویت و قدرت گرفتن است و هر روز هم نسبت به گذشته قدرتمندتر می‌شود، چقدر محتمل می‌دانید که امریکا با توجه به اتکای سیاست خارجی خود بر محاسبه هزینه- فایده در آینده، حمایت خود را از رژیم‌صهیونیستی هزینه‌زا تلقی کند؟
سؤال مهمی پرسیدید، اگر مقابل رژیم‌صهیونیستی ارتش‌های دولتی با آرمان ناقص خود بود، امریکا می‌توانست امیدوار باشد که با حمایت از اسرائیل روزبه‌روز بر جهان عرب بیشتر غلبه پیدا و در ابعاد مختلف توسعه پیدا کند، اما با خواست خدا این مقابله بر دوش ملت‌ها قرار گرفته است. امریکا توان مقابله با ملت‌ها را ندارد چراکه دو قرن است با گفتمان لیبرال‌دموکراسی شعارهای حقوق‌بشری، دموکراتیک و انسان‌دوستانه سر داده است، قرار گرفتن مقابل مردم همه این شعارها و گفتمان‌سازی را نابود خواهد کرد. آینده آرمان فلسطین دست ملت‌هاست و هیمنه امریکا در این زمینه تعیین‌کننده نیست.

۳۱۱۳۱۱

منبع: خبر آنلاین

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا