دزدی فرهنگی ترکیه و عربستان از ایرانی‌ها؛ ما هم در جنگ شکست خوردیم هم مولانا را دو دستی بخشیدیم!

مهسا بهادری: تهاجم فرهنگی همیشه به این معنا نیست که پسرانمان مانند بی‌تی‌اس لباس بپوشند یا دخترانمان باربی را الگویشان قرار دهند، همیشه به این معنا نیست که زندگی‌های مشترک تحت تاثیر سریال‌های ترکیه‌ای جم قرار بگیرد یا سبک زندگی متاثر از نظام سرمایه‌داری شود، همینکه ترکیه مولانا را جزو مفاخر خودش به جهان معرفی می‌کند و تصمیم می‌گیرد درباره بوعلی سینا اثری بسازد آن هم در شرایطی که خود ما اثری درباره مفاخر کشورمان می‌سازیم، یعنی تهاجم فرهنگی به آن خاطر که سازندگان می‌توانند هرچیزی را با نام اثر فرهنگی به مخاطب ارائه دهند و آن موضوع را آنطور که می‌خواهند به جامعه جهانی بقبولانند.
اصلا دارایی‌های مادی و معنوی ایران مسئله عجیبی است و همه بر سر آن دعوا دارند، عرب‌ها می‌خواهند «خلیج فارس» را به «خلیج عربی» تبدیل کنند، بخش اعظمی از وسایل کشف شده در دوران هخامنشی سر از موزه‌های بریتانیا در می‌آورد، آذربایجانی‌ها می‌گویند نظامی گنجه‌ای برای آن‌هاست، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه هم در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد مولانا برای ترکیه است، حالا برایش چندان اهمیتی هم نداشت که مولانا در بلخ به دنیا آمد، در گستره ایران فرهنگی حکمت آموخته و در سرزمین بی کران ادیبان و عارفان فارسی زبان از ابوسعید ابوالخیر گرفته تا عطار رشد یافته و بالیده، در هم‌نشینی با شمس تبریزی، مولانا شده و بیتی ترکی هم در اشعارش ندارد، اما معتقد است این عارف شاعر برای ترکیه است، که البته از زرنگیشان است چون از کنار همین نام خودشان را به جهان معرفی کرده‌اند.
ما چه می‌کنیم؟ راستش هیچ در هیاهوی این تاریخ دزدان نشسته‌ایم و می‌نگریم که چگونه هرکس تکه‌ای از این خاک را به نام خود می‌زند و هیچ تلاشی برای تغییر رویه ماجرا انجام نمی‌دهیم.
عربستان هم که عمریست چشم به دارایی‌های ایران دارد و اتفاقا این روزها برای معرفی خودش به جهانی هزینه‌های هنگفتی می‌کند و صنعت گردشگری‌اش را گسترش می‌دهد و رونالدو و نیمار را به تیم‌های فوتبالش اضافه کرده، این فرصت را مغتنم شمرده و در واقع پس از سرمایه‌گذاری در تکنولوژی، ورزش، صنعت گیم و… حالا قصد دارد در فیلمسازی سرمایه‌گذاری کند. در همین راستا شنیده می‌شود عربستانی‌ها در حال ساخت یک فیلم سینمایی پرهزینه با نام «جنگجوی صحرا» (Desert Warrior) هستند و در این راه با استودیوهای مطرح خارجی، کارگردانان و بازیگران بزرگ هالیوودی همکاری می‌کنند. مهم‌تر از همه این‌که این فیلم سینمایی درباره شکست ساسانیان، امپراتوری بزرگ ایران از اعراب ساخته خواهد شد.
در خبری که رسانه‌های خارجی از جمله الجزیره منتشر کرده‌اند، آمده است یک شرکت عربستانی با همکاری دو استودیوی فیلمسازی بین‌المللی یعنی جی بی پیکچرز وای جی سی استودیوسک، تولید فیلم جنگجوی صحرا را با بودجه ۱۴۰ میلیون دلاری آغاز کرده است. این فیلم با چنین هزینه‌ای، بزرگترین پروژه سینمایی عربستان سعودی محسوب می‌شود و گروه رسانه‌ای ام بی سی گروپ که دفتر مرکزی آن در جده قرار دارد، وظیفه تولید آن را بر عهده گرفته است. فیلمبرداری این فیلم در شهرهای صحرایی نیوم و تبوک در شمال عربستان آغاز شده و روپرت وایت (Rupert Wyatt)، کارگردان فیلم‌هایی مثل «فراری از واقعیت»، «قمارباز» و «ظهور سیاره میمون‌ها»، ساخت آن را بر عهده دارد.
از جمله بازیگران مطرح و بین‌المللی این فیلم نیز می‌توان به آنتونی مکی، بازیگر آمریکایی فیلم‌هایی مثل ۸ مایل، عزیز میلیون دلاری، The Hurt Locker و کاپیتان آمریکا اشاره کرد. غسان مسعود سوریه‌ای نیز نقش رهبر یک قبلیه عرب را بازی می‌کند و عایشه هارت انگلیسی-عربستانی در نقس دختر این رهبر قبلیه و بن کینگزلی، بازیگر مشهور انگلیسی در نقش خسروپرویز ایفای نقش می‌کنند.
این فیلم سینمایی ضدایرانی که عربستان در حال ساخت آن است، شکست ساسانیان، امپراتوری بزرگ ایران از اعراب را به تصویر می‌کشد. ساسانیان در جنگ ذی‌قار که یک نبرد تاریخی در سال‌های ۶۰۲ تا ۶۰۸ پس از میلاد مسیح بود، در شهر حیره (کوفه در عراق امروزی) از اعراب متحد شکست خورده بودند. در آن زمان، خسروپرویز، پادشاه ساسانیان بود و قبایل بکربن‌وائل موفق شدند سپاه او را شکست دهند. پس از این شکست، حاکمان آن زمان حجاز مصمم شدند که به ایران حمله کنند.
عربستانی‌ها در سال‌های اخیر سرمایه‌گذاری هنگفت و هدفمندی در صنایع مختلف انجام دادند؛ در آخرین اخبار تکنولوژی داشتیم که آن‌ها به دنیای تکنولوژی وارد شدند، در ورزش و به‌خصوص فوتبال با خرید باشگاه نیوکسل و همچنین خرید ستاره‌هایی مثل کریس رونالدو و نیمار برای باشگاه‌های خود نگاه‌ها را به سمت خود معطوف کردند و حتی در بازی‌سازی نیز با خرید سهام نینتندو سرمایه‌گذاری کرده‌اند. حالا ظاهرا آن‌ها می‌خواهند در سینما نیز خودی نشان دهند. طبق آخرین اخبار منتشر شده، عربستان سعودی بودجه ۶۴ میلیارد دلاری به صنایع سرگرمی اختصاص داده و در تلاش است تا به قطب این صنعت در خاورمیانه و حتی یکی از بزرگان جهان تبدیل شود.
بیشتر بخوانید:
آقای خزایی در سخنرانی‌ها زیبا و امید آفرین سخن می‌گویند اما…!
تلویزیون و سینما با بی‌توجهی به کودکان مشغول نسل کشی فرهنگی است
به بهانه این ماجرا و ضعف مدیریت فرهنگی و معضلاتی که سازندگان با آن دست وپنجه نرم می‌کنند به گفت‌وگو با حسن هدایت، تهیه‌کننده سینما پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.
جایگاه سیاست فرهنگی ما کجاست و آیا از بقیه دنیا عقب‌تر است؟
سیاست‌های فرهنگی ما هم مانند سیاست‌های صنعتی و کشاورزی ماست، قاعدتا هر عیبی در آنجا می‌بینید، اینجا هم وجود دارد و تمام این موارد هم باز می‌گردد به مدیریت نابخردانه‌ای که بر ارگان‌های اداری حاکم است و این یک موضوع کلی است که در همه موارد به چشم می‌خورد.در حوزه فرهنگ، مسئله اینجاست که متولیان فرهنگ کشور که منشا اصلی آن سازمان صداوسیما است، خیلی علاقه‌ای به مفاخر ایرانی ندارند و تمرکزشان را روی موضوعاتی گذاشته‌اند که نمی‌گویم اهمیتی ندارد، اما دردی را هم دوا نمی‌کند و برای هیچ‌کس هم مهم نیست.
اگر این موضوع را بگوییم در پاسخ می‌شنویم ساخت سریال درباه خیام و فردوسی هم دردی را دوا نمی‌کند. درست است؟
ماجرا از این قرار است که تمام دنیا فردوسی را می‌شناسند ولی تلویزیون چند صد میلیارد تومان برای ساخت سریالی مثل سلمان فارسی هزینه می‌کند که در دنیا کسی او را نمی‌شناسد، در ایران هم اگر شهرت دارد، خیلی از افراد او را نمی‌شناسند، صرفا اسمش را می‌دانند. نمی‌گویم که سلمان فارسی از لحاظ تاریخی بی‌اهمیت است، ولی سیاست‌های فرهنگی ما چنین چیزی را می‌خواهد.
در یک مورد دیگر، می‌خواهند یک فیلم درباره حضرت موسی بسازند، بله حضرت موسی یکی از پیامبران است، اما چه ارتباطی به کشور شیعه‌ای مثل ایران دارد؟ می‌خواهیم بگوییم یهودیان بد بودند، این را در چند کنفرانس هم می‌توان گفت، چرا باید هزینه سنگین این چنینی بشود و بعد هم تمام دنیا بگویند که این روایت جعلی‌ است و ما آن را نمایش نمی‌دهیم؟
همانطور که در سریال‌های تاریخی ما مثل «معمای شاه» هم این اتفاق افتاد و هیچ‌جا آن را به نمایش نگذاشت و همه گفتند شما یک روایت جعلی را بیان کردید، این را هم فراموش نکنیم آن اثر یک کار سفارشی بد بود. بدون اغراق باید به این مسئله اشاره کنیم که تلویزیون به این خاطر که یک ارگان دولتی است، کارهایی را سفارش می‌دهد، هیچ ایرادی هم ندارد، چون چنین اتفاقی در تمام دنیا رخ می‌دهد؛ ولی مسئله اینجاست که باید به آدم کاربلد سفارش داد.
یک سریال می‌تواند مثل «در چشم باد» سفارشی باشد، اما ارزش‌هایی هم داشته باشد، ولی امثال «معمای شاه» و «کلاه پهلوی» سریال‌های سفارشی بدی است که به دست آدم‌های کوتوله داده می‌شود، اگر قرار باشد چنین بودجه هنگفتی صرف و کار ایدئولوژیک ساخته شود، دست‌کم باید به یک آدم کاربلد بسپاریم ولی چون در این میان موضوع رابطه حاکم می‌شود، آدم‌ها به دو دسته خودی و غیر خودی تقسیم می‌شوند و در نتیجه این ماجرا همچنان سر دراز دارد.
حالا مسئله‌ اینجاست که درباره فردوسی هم فیلم یا سریال درستی ساخته نشده، یک اثر ناقص به نام «چهل سرباز» ساخته شده بود که بیش از اینکه یک سریال باشد تست آزمایشی بود، یعنی انگار یک دانشجو می‌خواست یک تست بدهد، منتهی این تست چند میلیارد تومان هزینه داشت.
۲۴۵۲۴۵

منبع: خبر آنلاین

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا