لبنان؛ کشوری که به «بلوغ سیاسی» نرسیده است
یک رسانه عرب زبان در یادداشتی نوشته است که اتفاقات مختلف در لبنان باعث شده است که این کشور از سال ۲۰۰۷ تا کنون حدود ۹ سال را در خلأ قدرت و دولت سپری کرده باشد؛ خلئی که بخش قابل توجه آن در دوران ریاست جمهوری میشل عون بوده و ثابت میکند که این کشور همچنان به «بلوغ سیاسی» نرسیده است.
سایت النشره لبنان در یادداشتی درباره بحران سیاسی این کشور و طولانی شدن بیش از حد خلأ ریاست جمهوری نوشت: لبنان از یک جنگ خونین بیرون آمد تا یک چتر بینالمللی-عربی را پیدا کند که بر جزئیات حیات سیاسی آن مسلط شود. حضور سوریه در لبنان ریتمی را ایجاد کرد که ریاست جمهوری، تشکیل دولتها، تصمیم گیری درباره قوانین انتخاباتی و انتخاب نمایندگان را رقم میزد. این وضعیت تا سال ۲۰۰۵؛ یعنی تاریخ خروج سوریه از لبنان و شکستن چتر بینالمللی – عربی که بر آن سایه افکنده بود، حاکم بود.
توافق طائف تا قبل از خروج سوریه از لبنان به طور کامل اجرا نشد، همچنین بازی سیاسی در لبنان از تاریخ تولد توافق طائف تا سال ۲۰۰۵ بدون دخالت خارجی انجام نمیشد. بنابراین لبنانیها چشم انداز روشنی درباره نحوه تعامل با توافق و میزان توانایی آن در تنظیم قواعد بازی نداشتند.
درگیری ۸ و ۱۴ مارس
پس از سال ۲۰۰۵، یک درگیری سیاسی جدید در لبنان میان دو گروه سیاسی هشت و ۱۴ مارس شکل گرفت که بازتاب آن تا به امروز نیز احساس میشود و به دنبال آن ثابت شد که نظام لبنان با مشخصه فرقهای خود قابل دوام نیست. توانایی مانع تراشی همه طرفها، پیشروی و سازندگی در این کشور را دشوار کرد، بنابراین خلأ بر نهادهای قانون اساسی لبنان حاکم شد.
پیش از توافق طائف، دشواری تشکیل دولتها و انتخاب روسای جمهور بسیار محدود بود، تجربهای در زمینه تشکیل دولت در سال ۱۹۶۴ با حضور «رشید کرامی»، نخستوزیر وقت لبنان رخ داد و مشابه آن در دوره ریاستجمهوری «امین الجمیل» تکرار شد و در نهایت منجر به سرکار آمدن میشل عون شد.
این درحالی است که پس از سال ۲۰۰۵، تجربیات شکست خورده زیاد و غیر قابل شمارش است و اولین خلأ بزرگ پس از استعفای وزرای شیعه از دولت فؤاد السنیوره در سال ۲۰۰۶ بود و این اختلافات در زمان ریاست جمهوری «امیل لحود» که توسط یک گروه سیاسی گسترده بایکوت شده بود از سال ۲۰۰۶ تا اواسط سال ۲۰۰۸ ادامه یافت.
در این مرحله، اولین خلأ ریاست جمهوری، زمانی که دوره لحود در نوامبر ۲۰۰۷ به پایان رسید، رخ داد و تا ۲۵ مه ۲۰۰۸ یعنی پس از توافق دوحه درپی وقایع معروف هفت مه ادامه یافت. علیرغم این توافق، اولین دولت السنیوره به چهار ماه و نیم زمان برای متولد شدن نیاز داشت و پس از تشکیل ۱۱ ژانویه ۲۰۱۱ سقوط کرد. پس از آن لبنان پیش از تشکیل دولت نجیب میقاتی به مدت پنج ماه در خلأ دولت ماند و سپس این اتفاق در رابطه با دولت تمام سلام نیز تکرار شد و وی تقریباً ۱۱ ماه طول کشید تا موفق بشود کابینهای را از گروهها و احزابی که در آیندهی سیاسی لبنان نقش خواهند داشت، تشکیل دهد و او با این ۱۱ ماه زمان یک رکورد را ثبت کرد.
خلأ طولانی در دوره میشل عون
دو سال و هفت ماه؛ عمر خلأ سیاسی در لبنان از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ است؛ دورهای که در مقایسه با خلأ شکل گرفته از سال ۲۰۱۴ تا کنون، میتوان آن را یک دوره کوتاه دانست.
پس از پایان دوره ریاست جمهوری میشل سلیمان، لبنان وارد خلأ طولانی مدت ۲۹ ماهه شد که با انتخاب میشل عون پس از تسویه حسابهای عجیب به پایان رسید، با این وجود لبنانیها نتوانستند بحران تشکیل دولتها را حل و فصل کنند، چراکه پس از آن تشکیل اولین دولت به ریاست سعد حریری به یک ماه و نیم زمان نیاز داشت و تشکیل کابینه بعدی توسط خود حریری نیز ۹ ماه طول کشید.
سپس “انقلاب اکتبر ۲۰۱۹” رخ داد و لبنان به مدت سه ماه قبل از تشکیل دولت حسان دیاب وارد خلأ دولت شد و دولت وی نیز پس از انفجار بندر بیروت سقوط کرد و این کشور بار دیگر وارد خلأ دولت شد و در این مرحله نجیب میقاتی رکورد ۱۱ ماهه تمام سلام را شکست و پس از ۱۳ ماه موفق به تشکیل کابینه شد و عمر دولت وی نیز تا زمان انتخابات پارلمانی سال گذشته میلادی بود و پس از آن با تبدیل شدن کابینه وی به کابینه پیشبرد امور (موقت) با اختیارات محدود، لبنان بار دیگر وارد خلأ دولت شده است و این خلأ در سایه پایان دوره ریاست جمهوری میشل عون تا به امروز نیز ادامه یافته است.
لبنان از زمان سرکار آمدن میشل عون تا کنون شاهد ۴۳ ماه خلأ چه در سطح دولت و چه در سطح ریاست جمهوری بوده است. به طور کلی میتوان گفت خلأ قدرت در لبنان از سال ۲۰۰۷ تا امروز حدود ۱۰۵ ماه بوده است، یعنی سه ماه کمتر از ۹ سال؛ بنابراین آیا به شواهد بیشتر نیاز داریم تا متوجه شویم که لبنان به سن بلوغ سیاسی نرسیده است و به راه حلهای بینالمللی برای حکومت و یا تغییر نظام وسیستم نیاز دارد؟!
منبع: ایسنا